ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
معاون اول رئیس جمهور:
دانشجویان با تشکیل هستههای مشاورهای به دولت کمک کنند
معاون اول رئیس جمهور ضمن دعوت از دانشجویان برای ارائه راهکارهای پیشنهادی و طرحهایشان به دولت در جهت پیشبرد امور، گفت: بهرهگیری از نظرات کارشناسی و تخصصی دانشجویان و جامعه دانشگاهی برای دولت سیزدهم اهمیت اساسی دارد، لذا دانشجویان باید با ایجاد کانونهای پشتیبانی و خدمات مشاورهای به دولت در اداره کشور کمک کنند.
به گزارش تارنمای خبری معاون اول رئیس جمهور، محمد مخبر روز گذشته در جلسه با دانشجویان که به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو انجام شد، مشارکت و بهرهگیری از نظرات دانشجویان و نخبگان اقتصادی در تدوین لوایح و بودجه کشور را از اولویتهای دولت برشمرد و تأکید کرد: دولت سیزدهم به دنبال این است تا با بهرهگیری و جمع بندی نهایی از نظرات کارشناسی دانشجویان، لوایح مورد نظر خود از جمله لایحه بودجه سال آینده را تقدیم مجلس شورای اسلامی کند.
وی با اشاره به اینکه تمام ارکان دولت سیزدهم به دنبال این هستند که با تدوین بودجه مناسب مشکلات مردم را از پیش روی بردارند، مزیت بزرگ کشور را برخورداری از جوانان تحصیلکرده و نخبه و همچنین اهمیت توجه به اقتصاد دیجیتال برای رسیدن به درآمد پایدار در کشور دانست و افزود: در زمینه اقتصاد دیجیتال با وجود جوانانی فعال و نخبه از دنیا عقب نیستیم و چنین نیروهایی برای کشور یک مزیت بزرگ هستند که دولت قطعاً در ادامه کار خود از چنین ظرفیتی به خوبی استفاده میکند. معاون اول رئیس جمهور در این جلسه با اشاره به یکی از دغدغههای دانشجویان مبنی بر عدم اجرای درست قانون هدفمندی یارانهها در کشور تأکید کرد: باید مجلس و دولت کمر همت ببندند و قانون هدفمندی یارانهها به درستی در کشور اجرایی شود و این تصمیم و اقدام میتواند در آینده به نفع مردم و کشور تمام شود.
وی همچنین با اشاره به یکی از نگرانیهای دانشجویان در خصوص عدم توجه به بیانات مقام معظم رهبری در زمینه اقتصاد مقاومتی و نبود یک فرماندهی متمرکز در این زمینه برای پیادهسازی منویات مقام معظم رهبری تصریح کرد: انشاءالله این بخش هم بزودی فعال میشود چرا که دولت خود را مقید به اجرای اقتصاد مقاومتی میداند.
مخبر درباره نگرانیهای دانشجویان در زمینه سرمایه اجتماعی در کشور و همچنین اهمیت حضور مردم در عرصههای مختلف کشور گفت: تجربیات چندین ساله نشان داده است که امور کشور جز با کمک مردم حل نمیشود و اگر مردم برای حل مسائل و مشکلات کشور به دولت کمک کنند قطعاً دولت در مسیر رسیدن به اهداف مدنظرش برای خدمترسانی بهتر به آحاد مردم موفقتر خواهد بود، بر همین اساس مسائل و مشکلات را باید با مشارکت مردم حل کنیم.
به گزارش تارنمای خبری معاون اول رئیس جمهور، محمد مخبر روز گذشته در جلسه با دانشجویان که به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو انجام شد، مشارکت و بهرهگیری از نظرات دانشجویان و نخبگان اقتصادی در تدوین لوایح و بودجه کشور را از اولویتهای دولت برشمرد و تأکید کرد: دولت سیزدهم به دنبال این است تا با بهرهگیری و جمع بندی نهایی از نظرات کارشناسی دانشجویان، لوایح مورد نظر خود از جمله لایحه بودجه سال آینده را تقدیم مجلس شورای اسلامی کند.
وی با اشاره به اینکه تمام ارکان دولت سیزدهم به دنبال این هستند که با تدوین بودجه مناسب مشکلات مردم را از پیش روی بردارند، مزیت بزرگ کشور را برخورداری از جوانان تحصیلکرده و نخبه و همچنین اهمیت توجه به اقتصاد دیجیتال برای رسیدن به درآمد پایدار در کشور دانست و افزود: در زمینه اقتصاد دیجیتال با وجود جوانانی فعال و نخبه از دنیا عقب نیستیم و چنین نیروهایی برای کشور یک مزیت بزرگ هستند که دولت قطعاً در ادامه کار خود از چنین ظرفیتی به خوبی استفاده میکند. معاون اول رئیس جمهور در این جلسه با اشاره به یکی از دغدغههای دانشجویان مبنی بر عدم اجرای درست قانون هدفمندی یارانهها در کشور تأکید کرد: باید مجلس و دولت کمر همت ببندند و قانون هدفمندی یارانهها به درستی در کشور اجرایی شود و این تصمیم و اقدام میتواند در آینده به نفع مردم و کشور تمام شود.
وی همچنین با اشاره به یکی از نگرانیهای دانشجویان در خصوص عدم توجه به بیانات مقام معظم رهبری در زمینه اقتصاد مقاومتی و نبود یک فرماندهی متمرکز در این زمینه برای پیادهسازی منویات مقام معظم رهبری تصریح کرد: انشاءالله این بخش هم بزودی فعال میشود چرا که دولت خود را مقید به اجرای اقتصاد مقاومتی میداند.
مخبر درباره نگرانیهای دانشجویان در زمینه سرمایه اجتماعی در کشور و همچنین اهمیت حضور مردم در عرصههای مختلف کشور گفت: تجربیات چندین ساله نشان داده است که امور کشور جز با کمک مردم حل نمیشود و اگر مردم برای حل مسائل و مشکلات کشور به دولت کمک کنند قطعاً دولت در مسیر رسیدن به اهداف مدنظرش برای خدمترسانی بهتر به آحاد مردم موفقتر خواهد بود، بر همین اساس مسائل و مشکلات را باید با مشارکت مردم حل کنیم.
محمدرضا گرایی قهرمان المپیک درگفتوگو با «ایران»:
کشتی ایران در جهان سر زبانها افتاده است
محمد محمدی سدهی/ اتحادیه جهانی کشتی بهترین کشتیگیران سال 2021 را معرفی کرد که نام 3 فرنگی کار ایران در بین برترینها وجود دارد. محمدرضا گرایی، فرنگی کار وزن 67 کیلوگرم در شرایطی نفر اول وزن خود در دنیا شده که سال درخشانی را پشت سر میگذارد. او در سال 2021 در المپیک (2020 ) توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در اسلو صاحب 2 مدال طلای ارزشمند شد. میثم دلخانی و علی اکبر یوسفی (اوزان 63 و 130 کیلوگرم) 2 فرنگی کار دیگر کشورمان هستند که در میان برترینها قرار گرفتند؛ موضوعی که نشان دهنده پیشرفت کشتی فرنگی و به نوعی سبقت آن از کشتی آزاد است.
محمدرضا گرایی با اشاره به قرارگرفتن در جمع برترینهای جهان به خبرنگار «ایران» گفت: «سال 2021 با وجود شرایطی که کرونا در جهان ایجاد کرده بود، سال بسیار خوبی برای من بود و توانستم 2 طلای با ارزش بگیرم. کسب مدال طلای المپیک و جهانی نروژ اتفاق خوبی بود که باعث شد تا در رنکینگ جهانی به عنوان نفر اول وزن 67 کیلوگرم انتخاب شوم. خیلی خوشحالم که توانستم در آن شرایط بد کرونایی در رنکینگ یک دنیا قرار بگیرم و حالا هم به عنوان برترین فرنگی کار وزن خودم انتخاب شوم. این موضوع انگیزه من را در ادامه مسیر بیشتر میکند.» این فرنگی کار صاحب عنوان درخصوص حضور 2 فرنگی کار دیگر کشورمان در رنکینگ یک جهان اظهار داشت: «حضور 3 فرنگی کار ایران در جمع برترینها اتفاق خوبی است و باعث شده تا کشتی ایران در جهان سرزبانها بیفتد. کشتی فرنگی مسیر خود را پیدا کرده و میتوانیم با ادامه این مسیر به موفقیتهای بیشتری در مسابقات آسیایی و جهانی برسیم.»
گفتنی است سهم ایران در میان نفرات برتر کشتی آزاد یک نماینده بود و کامران قاسمپور تنها آزادکار کشورمان است که به عنوان نفر اول وزن ۹۲ کیلوگرم معرفی شد. گرایی درخصوص سبقت کشتی فرنگی از آزاد اظهار داشت: «کشتی فرنگی از المپیک 2012 لندن و قهرمانی در این مسابقات روند رو به رشدی داشته و جرقه این اتفاق از آن زمان زده شد. زمانی که محمد بنا به عنوان سرمربی مشغول به کار شد و آن قهرمانی به جوانان انگیزه زیادی داد و موجب شد تا این خودباوری به وجود بیاید که کشتی فرنگی میتواند جایگاه خوبی داشته باشد. امیدوارم این روند در کشتی فرنگی تداوم داشته باشد و کشتی آزاد هم بتواند همچون گذشته بدرخشد و کشتی مثل همیشه پرچم ایران را بالا ببرد. نکته امیدوارکننده اینکه هر 3 نفر برتر فرنگی کار سن پایینی دارند و میتوانند سالها تیم ملی را بیمه کنند.»
او درخصوص پاداش 10 هزار دلاری اتحادیه جهانی به کشتیگیر برتر هر وزن گفت: «اتحادیه جهانی میخواهد سطح مسابقات را بالا ببرد و کشتیگیران را ترغیب کند تا در همه مسابقات حاضر شوند. این مبلغ برای افزایش انگیزه است و میتواند باعث پیشرفت کشتی شود. اتحادیه جهانی کشتی طرحهای خوبی برای توسعه این رشته دارد و با توجه به استعدادهای درخشان در ایران، میتوانیم در مسیر خوبی حرکت کنیم. ما چند فرنگی کار دیگر داریم که در رنکینگ جهانی در ردههای دوم، سوم و چهارم قرار دارند و این پتانسیل وجود دارد که کشتی فرنگی در هر 10 وزن جزو 3 نفر برتر رنکینگ جهانی باشیم. برای کشتی فرنگی هیچ چیز دور از دسترس نیست.»
قهرمان المپیک توکیو با اشاره به نزدیکترین رقابت مهم که حضور در بازیهای آسیایی است، افزود: «در حال حاضر مشغول برگزاری تمریناتم هستم و امیدوارم بتوانم در بازیهای آسیایی به مدال طلا برسم. به جز طلای بازیهای آسیایی به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنم. در تمرینات روی نقاط ضعفم کار میکنم و انشالله بتوانم در میادین بینالمللی بعدی هم موفق باشم.» گرایی دلیل غیبتش در لیگ برتر کشتی را چنین عنوان کرد: «در 2 سال اخیر در 3 میدان بزرگ کشتی گرفتم و با تصمیم کادر فنی و رئیس فدراسیون قرار شد که در مسابقات لیگ کشتی نگیرم و استراحت کنم.»
محمدرضا گرایی با اشاره به قرارگرفتن در جمع برترینهای جهان به خبرنگار «ایران» گفت: «سال 2021 با وجود شرایطی که کرونا در جهان ایجاد کرده بود، سال بسیار خوبی برای من بود و توانستم 2 طلای با ارزش بگیرم. کسب مدال طلای المپیک و جهانی نروژ اتفاق خوبی بود که باعث شد تا در رنکینگ جهانی به عنوان نفر اول وزن 67 کیلوگرم انتخاب شوم. خیلی خوشحالم که توانستم در آن شرایط بد کرونایی در رنکینگ یک دنیا قرار بگیرم و حالا هم به عنوان برترین فرنگی کار وزن خودم انتخاب شوم. این موضوع انگیزه من را در ادامه مسیر بیشتر میکند.» این فرنگی کار صاحب عنوان درخصوص حضور 2 فرنگی کار دیگر کشورمان در رنکینگ یک جهان اظهار داشت: «حضور 3 فرنگی کار ایران در جمع برترینها اتفاق خوبی است و باعث شده تا کشتی ایران در جهان سرزبانها بیفتد. کشتی فرنگی مسیر خود را پیدا کرده و میتوانیم با ادامه این مسیر به موفقیتهای بیشتری در مسابقات آسیایی و جهانی برسیم.»
گفتنی است سهم ایران در میان نفرات برتر کشتی آزاد یک نماینده بود و کامران قاسمپور تنها آزادکار کشورمان است که به عنوان نفر اول وزن ۹۲ کیلوگرم معرفی شد. گرایی درخصوص سبقت کشتی فرنگی از آزاد اظهار داشت: «کشتی فرنگی از المپیک 2012 لندن و قهرمانی در این مسابقات روند رو به رشدی داشته و جرقه این اتفاق از آن زمان زده شد. زمانی که محمد بنا به عنوان سرمربی مشغول به کار شد و آن قهرمانی به جوانان انگیزه زیادی داد و موجب شد تا این خودباوری به وجود بیاید که کشتی فرنگی میتواند جایگاه خوبی داشته باشد. امیدوارم این روند در کشتی فرنگی تداوم داشته باشد و کشتی آزاد هم بتواند همچون گذشته بدرخشد و کشتی مثل همیشه پرچم ایران را بالا ببرد. نکته امیدوارکننده اینکه هر 3 نفر برتر فرنگی کار سن پایینی دارند و میتوانند سالها تیم ملی را بیمه کنند.»
او درخصوص پاداش 10 هزار دلاری اتحادیه جهانی به کشتیگیر برتر هر وزن گفت: «اتحادیه جهانی میخواهد سطح مسابقات را بالا ببرد و کشتیگیران را ترغیب کند تا در همه مسابقات حاضر شوند. این مبلغ برای افزایش انگیزه است و میتواند باعث پیشرفت کشتی شود. اتحادیه جهانی کشتی طرحهای خوبی برای توسعه این رشته دارد و با توجه به استعدادهای درخشان در ایران، میتوانیم در مسیر خوبی حرکت کنیم. ما چند فرنگی کار دیگر داریم که در رنکینگ جهانی در ردههای دوم، سوم و چهارم قرار دارند و این پتانسیل وجود دارد که کشتی فرنگی در هر 10 وزن جزو 3 نفر برتر رنکینگ جهانی باشیم. برای کشتی فرنگی هیچ چیز دور از دسترس نیست.»
قهرمان المپیک توکیو با اشاره به نزدیکترین رقابت مهم که حضور در بازیهای آسیایی است، افزود: «در حال حاضر مشغول برگزاری تمریناتم هستم و امیدوارم بتوانم در بازیهای آسیایی به مدال طلا برسم. به جز طلای بازیهای آسیایی به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنم. در تمرینات روی نقاط ضعفم کار میکنم و انشالله بتوانم در میادین بینالمللی بعدی هم موفق باشم.» گرایی دلیل غیبتش در لیگ برتر کشتی را چنین عنوان کرد: «در 2 سال اخیر در 3 میدان بزرگ کشتی گرفتم و با تصمیم کادر فنی و رئیس فدراسیون قرار شد که در مسابقات لیگ کشتی نگیرم و استراحت کنم.»
«ایران» گزارش میدهد
جزئیات طرح امریکا برای مذاکرات
محمد کاظمی / یک روز قبل از آغاز دور جدید مذاکرات یعنی هفتم آذرماه، خبرگزاری رویترز در خبری به ابعاد ایده «توافق موقت» با ایران در دور جدید پرداخت. پیش از آن نیز در روز 26 آبان، خبرگزاری اکسیوس در گزارشی عنوان کرد که مشاور امنیت ملی امریکا، ایده «توافق موقت» با ایران، با هدف خرید زمان بیشتر در مذاکرات هستهای را با همتای اسرائیلی خود مطرح کرده است. طبق این گزارش، طرح انعقاد توافق موقت با ایران توسط یکی از متحدان اروپایی واشنگتن مطرح شده است.
سابقه طرح توافق موقت
طرح توافق موقت ایده تازهای نیست. این طرح تاکنون تحت عناوین مختلفی توسط اندیشکدهها و مقامات غربی مطرح شده است.
اندیشکده «مرکز امنیت نوین امریکا (سی.اِن.اِی.اس) در تاریخ 13 مرداد 1399 در مقاله «تعامل مجدد با ایران»، از طرحی رونمایی کرد که تا حد زیادی به مفاد همین توافق موقت نزدیک بود.
از این طرح با عنوان «توقف و عقبگرد» یاد شده بود. همچنین اندیشکده «گروه بینالمللی بحران» نیز در مقالهای که در تاریخ 30 بهمن 1399 تحت عنوان «بایدن باید درباره برنامه هستهای ایران حدگذاری، توقف و عقبگرد کند» از برچسب «حدگذاری، توقف و عقبگرد» برای توضیح توافق موقت استفاده کرد.
اندیشکده «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل» (سی.اِس.آی.اِس) طی نشستی تحت عنوان «آیا توقف در برابر توقف راهی مناسب برای تعامل مجدد با ایران است؟» به بررسی توافقی موقت تحت عنوان «توقف در برابر توقف» بهعنوان زمینهای برای دستیابی به توافق بلندمدت میپردازد.
خبرگزاری رویترز، روز 24 تیر در مقالهای توافق «کمتر برای کمتر» که همان توافق موقت است را راهحل احتمالی تنش به وجود آمده در پی خروج امریکا از برجام و کاهش تعهدات ایران ذیل ماده 36 برجام دانست.
همچنین «گروه بحران» در مقالهای که در تاریخ 16 آبان 1400 منتشر شد، به اروپا توصیه میکند که در قالب «یک توافق موقت»، به تهران پیشنهاد شود که برخی از حساسترین فعالیتهای خود را در زمینه اشاعه، مانند غنیسازی اورانیوم بالای ۶۷/۳ درصد و کار پیشرفته سانتریفیوژ یا تولید فلز اورانیوم را در ازای تخفیف محدود از تحریمهای فروش نفت و یا دسترسی به داراییهای مسدود شده به حالت تعلیق درآورد. گروه بحران نام این طرح را «برجام منفی» میگذارد.
ابعاد احتمالی توافق موقت
بررسی یادداشتهای تولیدشده در اندیشکدهها و تارنماهای خبری غربی تا حد خوبی از ابعاد و مفاد طراحیشده از سوی امریکا برای توافق موقت پردهبرداری میکند. مهمترین تعهدات مطرحشده برای ایران شامل توقف غنیسازی با درصد بالا و تعهد به اجرای تمام اقدامات شفافساز (بازرسیها و نظارتها) میشود. از سوی دیگر، تعهدات مطرحشده برای امریکا عبارتند از تخفیف محدود در تحریمهای فروش نفت و اجازه دسترسی محدود ایران به بخشی از داراییهای مسدودشده.
اهداف امریکا از ارائه ایده توافق موقت
طرح توافق موقت چهار هدف را دنبال میکند: هدف اول، خرید زمان برای امریکا با هدف به سرانجام رساندن فرایند بازپخت تحریمها و تقویت اثرگذاری مجدد آن بر اقتصاد ایران است. میزان کارآمدی ابزار تحریم بر کشور هدف در طول زمان، ماهیتی نوسانی و سینوسی دارد. در دوره اخیر، میزان اثرگذاری تحریمها بر ایران در نقطه حضیض خود قرار دارد. افزایش میزان تجارت خارجی ایران و از آن مهمتر، افزایش میزان صادرات نفت خام ایران، اثباتکننده این واقعیت است. بررسی تجربه دورههای قبل و سه سال اخیر نشان میدهد که امریکا برای گذر از این برهه و بازگرداندن نظام تحریمها به نقطه اوج، به زمان احتیاج دارد.
هدف دوم، پاک کردن گذشته منفی امریکا، بدون پرداخت کوچکترین هزینه و قرار گرفتن امریکا در نقطه همتراز ایران در مذاکرات است. امریکا در حال حاضر برای ایجاد اجماع علیه ایران نیازمند ترمیم چهره خود به عنوان یک کشور ناقض تعهدات است.
این احیای وجهه برای امریکا در دوره بایدن بسیار اهمیت دارد. ایده توافق موقت میتواند با پاک کردن گذشته بدون پرداخت هزینه آن، یک مبدأ زمانی جدید در پرونده هستهای ایران محسوب شده و از این طریق، یک قدرت مانور برای امریکا در راستای ایجاد اجماع علیه ایران ایجاد شود.
هدف سوم، دامن زدن به پدیده «اجتماعی شدن مذاکره» و همچنین شرطیسازی اقتصاد کشور است. اساساً یکی از ویژگیها و کارکردهای هرگونه توافق موقت با طرفهای غربی، شرطی شدن جامعه و گره خوردن اصلاحات اقتصادی به بحث مذاکرات و توافق است. تجربه توافق ژنو این گزاره را اثبات میکند.
در حال حاضر امریکا نگران تغییر ریل اقتصادی در ایران و حرکت تدریجی آن به سمت اقتصاد مقاومتی و افزایش تابآوری نسبت به تحریمهاست. هرچه امریکا در تشدید اجتماعی شدن مذاکرات در جامعه ایران موفقتر باشد، مانع بزرگتری بر سر راه حرکت اقتصاد ایران به این سو ایجاد خواهد شد. توافق موقت میتواند اثر مهمی در این موضوع داشته باشد.
و در نهایت، هدف چهارم، مسلطسازی مجدد نظام بازرسیهای شدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر برنامه هستهای و مانعتراشی جدی بر سر راه پیشرفت برنامه هستهای کشور در شرایطی است که ایران بیش از پیش نیاز به برق هستهای در سبد تأمین انرژی خود را احساس میکند. سرعت بالای ایران در دستیابی به افقهای جدید در حوزه هستهای، یک نگرانی جدی برای امریکا محسوب میشود. توافق موقت میتواند این سرعت را به صفر برساند و زمان لازم برای امریکا جهت پیادهسازی سایر سیاستهای خود را مهیا کند.
طرح توافق موقت نشانه عدم پایبندی غرب به برجام
این که پیش از آغاز دور جدید مذاکرات، مباحثی انحرافی نظیر ایده «توافق موقت» از سوی طرف غربی مطرح میشود، نشان میدهد که آنها هزگز پایبندی و تعلقی به توافق اصلی (یعنی برجام) نداشته و بهدنبال تمسک به انواع شیوهها برای امتیازگیری حداکثری و امتیازدهی حداقلی هستند. اساساً مطرح شدن ایده توافق موقت نشانه عدم اراده و خواست اروپا و امریکا برای حل مشکل است.
ایده توافق موقت ایدهای طراحی شده از سوی امریکا با اهداف مشخصی بوده که نمیتواند اهداف ایران از مذاکرات جاری را تأمین کند.
این ایده با سیاستهای کلی اعلامشده از سوی جمهوری اسلامی ایران مغایرت دارد. طبق متن قانون مجلس (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران، مصوب مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۹۹)، اسناد بالادستی در حوزه مذاکرات و تحریمها، بر اساس برداشتن کلیه تحریمها از طرف امریکا و راستیآزمایی از طرف ایران بنا شده است.
توافق موقت علاوه بر اینکه فقط باعث تخفیفهای تحریمی و نه لغو آنها میشود، جامعیت نداشته و کلیه تحریمها را شامل نمیشود.
لذا طرح توافق موقت از سوی غرب، با سیاستهای کلی نظام تطابق ندارد.
سابقه طرح توافق موقت
طرح توافق موقت ایده تازهای نیست. این طرح تاکنون تحت عناوین مختلفی توسط اندیشکدهها و مقامات غربی مطرح شده است.
اندیشکده «مرکز امنیت نوین امریکا (سی.اِن.اِی.اس) در تاریخ 13 مرداد 1399 در مقاله «تعامل مجدد با ایران»، از طرحی رونمایی کرد که تا حد زیادی به مفاد همین توافق موقت نزدیک بود.
از این طرح با عنوان «توقف و عقبگرد» یاد شده بود. همچنین اندیشکده «گروه بینالمللی بحران» نیز در مقالهای که در تاریخ 30 بهمن 1399 تحت عنوان «بایدن باید درباره برنامه هستهای ایران حدگذاری، توقف و عقبگرد کند» از برچسب «حدگذاری، توقف و عقبگرد» برای توضیح توافق موقت استفاده کرد.
اندیشکده «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل» (سی.اِس.آی.اِس) طی نشستی تحت عنوان «آیا توقف در برابر توقف راهی مناسب برای تعامل مجدد با ایران است؟» به بررسی توافقی موقت تحت عنوان «توقف در برابر توقف» بهعنوان زمینهای برای دستیابی به توافق بلندمدت میپردازد.
خبرگزاری رویترز، روز 24 تیر در مقالهای توافق «کمتر برای کمتر» که همان توافق موقت است را راهحل احتمالی تنش به وجود آمده در پی خروج امریکا از برجام و کاهش تعهدات ایران ذیل ماده 36 برجام دانست.
همچنین «گروه بحران» در مقالهای که در تاریخ 16 آبان 1400 منتشر شد، به اروپا توصیه میکند که در قالب «یک توافق موقت»، به تهران پیشنهاد شود که برخی از حساسترین فعالیتهای خود را در زمینه اشاعه، مانند غنیسازی اورانیوم بالای ۶۷/۳ درصد و کار پیشرفته سانتریفیوژ یا تولید فلز اورانیوم را در ازای تخفیف محدود از تحریمهای فروش نفت و یا دسترسی به داراییهای مسدود شده به حالت تعلیق درآورد. گروه بحران نام این طرح را «برجام منفی» میگذارد.
ابعاد احتمالی توافق موقت
بررسی یادداشتهای تولیدشده در اندیشکدهها و تارنماهای خبری غربی تا حد خوبی از ابعاد و مفاد طراحیشده از سوی امریکا برای توافق موقت پردهبرداری میکند. مهمترین تعهدات مطرحشده برای ایران شامل توقف غنیسازی با درصد بالا و تعهد به اجرای تمام اقدامات شفافساز (بازرسیها و نظارتها) میشود. از سوی دیگر، تعهدات مطرحشده برای امریکا عبارتند از تخفیف محدود در تحریمهای فروش نفت و اجازه دسترسی محدود ایران به بخشی از داراییهای مسدودشده.
اهداف امریکا از ارائه ایده توافق موقت
طرح توافق موقت چهار هدف را دنبال میکند: هدف اول، خرید زمان برای امریکا با هدف به سرانجام رساندن فرایند بازپخت تحریمها و تقویت اثرگذاری مجدد آن بر اقتصاد ایران است. میزان کارآمدی ابزار تحریم بر کشور هدف در طول زمان، ماهیتی نوسانی و سینوسی دارد. در دوره اخیر، میزان اثرگذاری تحریمها بر ایران در نقطه حضیض خود قرار دارد. افزایش میزان تجارت خارجی ایران و از آن مهمتر، افزایش میزان صادرات نفت خام ایران، اثباتکننده این واقعیت است. بررسی تجربه دورههای قبل و سه سال اخیر نشان میدهد که امریکا برای گذر از این برهه و بازگرداندن نظام تحریمها به نقطه اوج، به زمان احتیاج دارد.
هدف دوم، پاک کردن گذشته منفی امریکا، بدون پرداخت کوچکترین هزینه و قرار گرفتن امریکا در نقطه همتراز ایران در مذاکرات است. امریکا در حال حاضر برای ایجاد اجماع علیه ایران نیازمند ترمیم چهره خود به عنوان یک کشور ناقض تعهدات است.
این احیای وجهه برای امریکا در دوره بایدن بسیار اهمیت دارد. ایده توافق موقت میتواند با پاک کردن گذشته بدون پرداخت هزینه آن، یک مبدأ زمانی جدید در پرونده هستهای ایران محسوب شده و از این طریق، یک قدرت مانور برای امریکا در راستای ایجاد اجماع علیه ایران ایجاد شود.
هدف سوم، دامن زدن به پدیده «اجتماعی شدن مذاکره» و همچنین شرطیسازی اقتصاد کشور است. اساساً یکی از ویژگیها و کارکردهای هرگونه توافق موقت با طرفهای غربی، شرطی شدن جامعه و گره خوردن اصلاحات اقتصادی به بحث مذاکرات و توافق است. تجربه توافق ژنو این گزاره را اثبات میکند.
در حال حاضر امریکا نگران تغییر ریل اقتصادی در ایران و حرکت تدریجی آن به سمت اقتصاد مقاومتی و افزایش تابآوری نسبت به تحریمهاست. هرچه امریکا در تشدید اجتماعی شدن مذاکرات در جامعه ایران موفقتر باشد، مانع بزرگتری بر سر راه حرکت اقتصاد ایران به این سو ایجاد خواهد شد. توافق موقت میتواند اثر مهمی در این موضوع داشته باشد.
و در نهایت، هدف چهارم، مسلطسازی مجدد نظام بازرسیهای شدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر برنامه هستهای و مانعتراشی جدی بر سر راه پیشرفت برنامه هستهای کشور در شرایطی است که ایران بیش از پیش نیاز به برق هستهای در سبد تأمین انرژی خود را احساس میکند. سرعت بالای ایران در دستیابی به افقهای جدید در حوزه هستهای، یک نگرانی جدی برای امریکا محسوب میشود. توافق موقت میتواند این سرعت را به صفر برساند و زمان لازم برای امریکا جهت پیادهسازی سایر سیاستهای خود را مهیا کند.
طرح توافق موقت نشانه عدم پایبندی غرب به برجام
این که پیش از آغاز دور جدید مذاکرات، مباحثی انحرافی نظیر ایده «توافق موقت» از سوی طرف غربی مطرح میشود، نشان میدهد که آنها هزگز پایبندی و تعلقی به توافق اصلی (یعنی برجام) نداشته و بهدنبال تمسک به انواع شیوهها برای امتیازگیری حداکثری و امتیازدهی حداقلی هستند. اساساً مطرح شدن ایده توافق موقت نشانه عدم اراده و خواست اروپا و امریکا برای حل مشکل است.
ایده توافق موقت ایدهای طراحی شده از سوی امریکا با اهداف مشخصی بوده که نمیتواند اهداف ایران از مذاکرات جاری را تأمین کند.
این ایده با سیاستهای کلی اعلامشده از سوی جمهوری اسلامی ایران مغایرت دارد. طبق متن قانون مجلس (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران، مصوب مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۹۹)، اسناد بالادستی در حوزه مذاکرات و تحریمها، بر اساس برداشتن کلیه تحریمها از طرف امریکا و راستیآزمایی از طرف ایران بنا شده است.
توافق موقت علاوه بر اینکه فقط باعث تخفیفهای تحریمی و نه لغو آنها میشود، جامعیت نداشته و کلیه تحریمها را شامل نمیشود.
لذا طرح توافق موقت از سوی غرب، با سیاستهای کلی نظام تطابق ندارد.
رئیسجمهور روز گذشته با وزیر خارجه سوریه و مشاور امنیت ملی امارات دیدار کرد
نظم بخشی از خلیج فارس تا مدیترانه
آیت الله رئیسی: امنیت کشورهای منطقه بههم گره خورده است و ایران از امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت میکند
گروه سیاسی / «امنیت خلیج فارس» محور دیدار روز گذشته رئیسجمهور کشورمان با مشاور امنیت ملی امارات بود؛ دیداری که میهمان اماراتی آیتالله رئیسی آن را نقطه عطفی در روابط دو کشور توصیف کرد. آیتالله رئیسی ضرورت برقراری امنیت در خلیج فارس و رویکرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به این مهم را اینطور خلاصه کرد: «امنیت کشورهای منطقه بهم گره خورده است» وی تأکید کرد که «ایران از امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت میکند.» شیخ طحنون بن زاید نیز این تأکید رئیسجمهور را اینطور تأیید و تکمیل کرد که «ما فرزندان این منطقه هستیم و یک سرنوشت داریم.»
این جمله مشاور امنیت ملی امارات در دیداری که او آن را نقطه عطف روابط دو کشور خوانده، نشان دهنده تغییرات راهبردی در رویکرد این کشور نسبت به همسایه خود در شمال خلیج فارس است. برخی ناظران در تحلیل چرایی وقوع این تغییر، شکست دونالد ترامپ و سیاستهای او را برجسته میدانند؛ این درحالی است که واقعیتهای درونزای جمهوری اسلامی ایران و تغییراتی که طی ماههای اخیر در سیاست خارجی تجربه شده است، میتواند عامل مؤثرتری باشد.
دولت سیزدهم در ماههای نخست فعالیت خود، نه تنها تلاشها برای انزوای سیاسی و اقتصادی ایران را ناکام گذاشت، بلکه با بکار بردن ابتکار عملهایی چند گام نیز پیش رفت.
عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری اقتصادی شانگهای که به معنای گشودن ظرفیتهای جدید پیش روی ایران است و نیز گسترش مناسبات با کشورهای منطقهای و آسیایی همچون کشورهای عضو اکو از جمله این ابتکارعملهاست. در کنار این، نحوه اداره کشور و برداشتن موانع داخلی نیز مسألهای است که نمیتوانست از چشم دوستان یا دشمنان بیرونی دور مانده باشد. تأکید رئیسجمهور در جلسه اول آذرماه با بسیجیان ناظر بر این واقعیت است. وی گفت: «هر روز که از عمر دولت میگذرد به پیشرفت کشور امیدوارتر میشوم و یقین دارم که گشایشهای جدی در مسائل مختلف ایجاد خواهد شد و امروز دشمنان بخوبی متوجه شدند که ایران در موضع اقتدار ایستاده است.»
در مجموع میتوان گفت ایستادن ایران در موضع اقتدار، گسترش مناسبات با همسایگان و کشورهای شرق آسیا و درنهایت شکست سیاستهای دونالد ترامپ نسبت به ایران و خلیج فارس، زمینههای تغییر راهبردهای برخی همسایگان نسبت به جمهوری اسلامی ایران است. سفر روز گذشته شیخ طحنون به ایران و دیدار با عالیترین مقام اجرایی کشور، یک نشانه راهبردی از این تغییر است، تا جایی که او از آیتالله رئیسی برای سفر به امارات رسماً دعوت کرد.
امنیت کشورهای منطقه به هم گره خورده است
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله سیدابراهیم رئیسی در دیدار «شیخ طحنون بن زاید آل نهیان» مشاور امنیت ملی امارات، تأکید کرد: امنیت کشورهای منطقه بهم گره خورده است و ایران از امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت میکند.
رئیسجمهور با اشاره به سابقه روابط دوستانه ۲ کشور، روابط حسنه با کشورهای منطقه را از اولویتهای سیاست خارجی در دولت جدید برشمرد و گفت که به همین دلیل از توسعه روابط با امارات استقبال میکنیم.
آیتالله رئیسی، با بیان اینکه در روابط ۲ کشور مسلمان ایران و امارات، نباید مانعی وجود داشته باشد و این روابط تحت تأثیر القائات بیگانگان قرار بگیرد، تصریح کرد: سیاست دشمنان کشورهای منطقه، ایجاد هراس میان همسایگان است اما این توطئه با درایت و فهم مشترک خنثی خواهد شد.
رئیس جمهور، سیاست قطعی جمهوری اسلامی را حمایت از مردم مسلمان منطقه برشمرد و افزود: صهیونیستها در منطقه بهدنبال اهداف شوم خود هستند و هرجا بتوانند جای پایی پیدا کنند آن را به وسیلهای برای توسعه طلبی و فتنه انگیزی تبدیل میکنند لذا کشورهای منطقه باید مراقب باشند.
آیتالله رئیسی با تأکید بر اینکه امنیت کشورهای منطقه بههم گره خورده است و ایران از امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت میکند، از توسعه روابط اقتصادی تهران - ابوظبی استقبال کرد و گفت: توسعه مناسبات اقتصادی ۲ کشور، زمینه شکوفایی روابط در دیگر حوزهها را فراهم میکند.
شیخ طحنون: ما سرنوشت مشترک داریم
مشاور امنیت ملی امارات نیز در این دیدار با بیان اینکه ما فرزندان این منطقه هستیم و یک سرنوشت داریم، اعلام کرد که توسعه روابط ۲ کشور در دستور کار ما قرار دارد.
شیخ طحنون بن زاید آل نهیان با اشاره به مذاکرات تفصیلی خود با همتای ایرانی گفت: این دیدارها نقطه عطفی در روابط دو کشور خواهد بود.
او تأکید کرد: آماده توسعه همکاریها هستیم و امیدواریم با سفر آیتالله رئیسی به امارات فصل تازهای از روابط دو کشور آغاز شود.
در این دیدار مشاور امنیت ملی امارات دعوت رسمی رئیس امارات را برای سفر آیتالله رئیسی به این کشور به اطلاع رئیسجمهور رساند.
ایران بهدنبال تقویت روابط اقتصادی و تجاری با سوریه
آیتالله سیدابراهیم رئیسی، در دیگر دیدار دیپلماتیک خود، روز گذشته با «فیصل مقداد» وزیر خارجه سوریه دیدار و گفتوگو کرد. رئیسجمهور در این دیدار، روابط ایران و سوریه را راهبردی و استراتژیک دانست و بر تقویت پایههای مستحکم روابط بین دو کشور بویژه در حوزههای اقتصادی و تجاری تأکید کرد.
آیتالله رئیسی با اشاره به اشتراک منافع دو کشور در مسائل دوجانبه، منطقهای و بینالمللی، بر انجام برنامهریزی بلند مدت و همه جانبهای برای توسعه و تعمیق روابط و مناسبات تهران و دمشق تأکید کرد تا بر مبنای آن، در مسیر تأمین منافع ملتهای خود بویژه در بخش اقتصادی گام برداریم.
رئیسی، استمرار حضور غیر قانونی نیروهای بیگانه در منطقه و خاک سوریه را برای امنیت و ثبات منطقه خطرناک دانست و گفت: داعش دست ساخته امریکاییها است و امروز حضور داعش و امریکا در هر کجای منطقه خسارت بزرگی برای امنیت، ثبات و آسایش ملتها خواهد بود.
او تصریح کرد: شهدای بزرگواری همچون سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، امریکا و گروههای نیابتی آن در منطقه از جمله تروریسم داعشی و صهیونیستی را زمینگیر کردند.
آیتالله رئیسی حفظ امنیت و ثبات سوریه و حضور مقتدرانه این کشور در معادلات منطقهای را حائز اهمیت دانست و اظهارکرد: امروز سوریه با رویکرد ضد صهیونیستی در خط مقدم مقاومت در برابر صهیونیستها قرار دارد و تاریخ ایستادگی ستودنی ملت و دولت سوریه در مقابل تهاجمات ناجوانمردانه را با افتخار ثبت خواهد کرد.
رئیسجمهور با تأکید بر ضرورت احترام به تمامیت ارضی سوریه گفت: نادیده گرفتن حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها از طرف هیچ کشوری قابل قبول نیست و بیتردید ملت سوریه آن را تحمل نمیکند.
ضامن پیوند دو ملت
وزیر خارجه سوریه نیز در این دیدار با تقدیم پیام بشار اسد رئیسجمهور سوریه و نیز دعوت از آیتالله رئیسی برای سفر به این کشور، گفت: سوریه مصمم است تمام ظرفیتهای همکاری را برای تقویت روزافزون روابط تهران - دمشق در راستای منافع مشترک دو ملت فعال کند.
فیصل مقداد با بیان اینکه ملت سوریه هرگز حمایتها و کمکهای جمهوری اسلامی ایران را فراموش نخواهد کرد: گفت: سوریه بر استمرار روابط پایدار و قدرتمندی که رهبران دو ملت آن را ایجاد کردهاند، تأکید دارد و در این مسیر، خون شهید حاج قاسم سلیمانی ضامن پیوند عمیق روابط دو ملت است و معتقدیم شهید سلیمانی متعلق به همه ماست و فداکاری شهیدانمان را فراموش نخواهیم کرد.
او با اشاره به اینکه امریکا از خبیثترین شیوهها در روابط با برخی کشورهای منطقه استفاده میکند و با بیاحترامی تمام و ذلیل کردن آنان بهدنبال سروری و آقایی صهیونیستها در منطقه است، گفت: با ایستادگی ملت سوریه و جبهه مقاومت، طرحهای امریکا، رژیم صهیونیستی و اذنابش در منطقه شکست خورده است و امروز آنها به این نکته رسیدهاند که سوریه شکست نخورد و رویکرد خود را تغییر دادهاند.
دیدار طحنون با علی شمخانی
همچنین دیدار دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان با مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی را که روز گذشته در تهران برگزار شد باید نقطه عطفی در روابط دو کشور دانست. در یک سو علی شمخانی خواستار جایگزین شدن «گفتوگو و مفاهمه» بهجای رویکردهای نظامی برای رفع اختلافات شد و در سوی دیگر شیخ طحنون بن زاید تشکیل کارگروههای تخصصی برای احصای دقیق زمینههای همکاری را ضروری خواند.
این واقعیت که 4 دور مذاکره سیاسی-امنیتی ایران و عربستان سعودی در پایتخت ثالثی بهنام بغداد برگزار شد، سفر مشاور امنیت ملی امارات به تهران را میتوان بهمعنای تلاش این کشور برای پیشی گرفتن از عربستان سعودی در گسترش روابط با ایران دانست. بویژه اینکه امارات و عربستان در اکثر مسائل منطقهای، راهبردهایی بسیار نزدیک به هم دارند.
روابط گرم با همسایگان؛ اولویت ایران
بهگزارش ایرنا، علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی کشورمان در دیدار همتای اماراتی خود با تأکید براینکه تنها در سایه همکاری کشورهای منطقه ثبات و امنیت پایدار برقرار میشود، روابط گرم و دوستانه با همسایگان و تبادل ظرفیتهای اقتصادی، تجاری و سرمایهگذاری را اصلیترین اولویت جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست خارجی برشمرد.
او با بیان اینکه ثبات و امنیت پایدار تنها در سایه گفتوگوی مستمر و همکاری کشورهای منطقه برقرار میشود، بر ضرورت تأثیرناپذیری روابط کشورهای منطقه از سیاستهای مداخلهگرانه کشورهای فرامنطقهای تأکید و اظهار: کشورهای حوزه خلیجفارس در صورت همکاری و تشریک مساعی میتوانند ضمن ایجاد توسعه و رفاه برای ملتهای خود بهعنوان قطب انرژی نقش مهمی در اقتصاد منطقه و جهان ایفا کنند.
شمخانی، تلاش مشترک برای پایان دادن به برخی بحرانهای نظامی و امنیتی که ملتهای مسلمان منطقه را با شرایط سخت زیستی و معیشتی مواجه کرده مورد تأکید قرار داد و افزود: باید گفتوگو و مفاهمه جایگزین رویکردهای نظامی برای رفع اختلافات شود. او ابراز امیدواری کرد سفر همتای اماراتی وی به ایران سرآغاز دور جدیدی از روابط فیمابین و بسترساز تحکیم و گسترش همه جانبه مناسبات میان دو کشور باشد.
«شیخ طحنون بن زاید» مشاور امنیت ملی امارات نیز با ابراز مسرت از سفر به جمهوری اسلامی ایران و دیدار با دریابان علی شمخانی، ایران را کشوری بزرگ و قدرتمند در منطقه توصیف کرد که دارای موقعیت منحصر بفرد ژئوپولیتیکی و شاهراه ارتباط شرق و غرب جهان است. شیخ طحنون با بیان اینکه توسعه روابط گرم و برادرانه میان ابوظبی و تهران در ردیف اولویتهای امارات متحده عربی است، ظرفیتهای اقتصادی قابل مبادله میان دو کشور در حوزههای ترانزیتی، انرژی، حمل و نقل، بهداشت و درمان و سرمایهگذاری را بسیار گسترده عنوان کرد و افزود: لازم است با تشکیل کارگروههای تخصصی ضمن احصای دقیق زمینههای همکاری مشترک در حوزههای مختلف اقتصادی، موانع پیش رو شناسایی و رفع شود.
این جمله مشاور امنیت ملی امارات در دیداری که او آن را نقطه عطف روابط دو کشور خوانده، نشان دهنده تغییرات راهبردی در رویکرد این کشور نسبت به همسایه خود در شمال خلیج فارس است. برخی ناظران در تحلیل چرایی وقوع این تغییر، شکست دونالد ترامپ و سیاستهای او را برجسته میدانند؛ این درحالی است که واقعیتهای درونزای جمهوری اسلامی ایران و تغییراتی که طی ماههای اخیر در سیاست خارجی تجربه شده است، میتواند عامل مؤثرتری باشد.
دولت سیزدهم در ماههای نخست فعالیت خود، نه تنها تلاشها برای انزوای سیاسی و اقتصادی ایران را ناکام گذاشت، بلکه با بکار بردن ابتکار عملهایی چند گام نیز پیش رفت.
عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری اقتصادی شانگهای که به معنای گشودن ظرفیتهای جدید پیش روی ایران است و نیز گسترش مناسبات با کشورهای منطقهای و آسیایی همچون کشورهای عضو اکو از جمله این ابتکارعملهاست. در کنار این، نحوه اداره کشور و برداشتن موانع داخلی نیز مسألهای است که نمیتوانست از چشم دوستان یا دشمنان بیرونی دور مانده باشد. تأکید رئیسجمهور در جلسه اول آذرماه با بسیجیان ناظر بر این واقعیت است. وی گفت: «هر روز که از عمر دولت میگذرد به پیشرفت کشور امیدوارتر میشوم و یقین دارم که گشایشهای جدی در مسائل مختلف ایجاد خواهد شد و امروز دشمنان بخوبی متوجه شدند که ایران در موضع اقتدار ایستاده است.»
در مجموع میتوان گفت ایستادن ایران در موضع اقتدار، گسترش مناسبات با همسایگان و کشورهای شرق آسیا و درنهایت شکست سیاستهای دونالد ترامپ نسبت به ایران و خلیج فارس، زمینههای تغییر راهبردهای برخی همسایگان نسبت به جمهوری اسلامی ایران است. سفر روز گذشته شیخ طحنون به ایران و دیدار با عالیترین مقام اجرایی کشور، یک نشانه راهبردی از این تغییر است، تا جایی که او از آیتالله رئیسی برای سفر به امارات رسماً دعوت کرد.
امنیت کشورهای منطقه به هم گره خورده است
بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیتالله سیدابراهیم رئیسی در دیدار «شیخ طحنون بن زاید آل نهیان» مشاور امنیت ملی امارات، تأکید کرد: امنیت کشورهای منطقه بهم گره خورده است و ایران از امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت میکند.
رئیسجمهور با اشاره به سابقه روابط دوستانه ۲ کشور، روابط حسنه با کشورهای منطقه را از اولویتهای سیاست خارجی در دولت جدید برشمرد و گفت که به همین دلیل از توسعه روابط با امارات استقبال میکنیم.
آیتالله رئیسی، با بیان اینکه در روابط ۲ کشور مسلمان ایران و امارات، نباید مانعی وجود داشته باشد و این روابط تحت تأثیر القائات بیگانگان قرار بگیرد، تصریح کرد: سیاست دشمنان کشورهای منطقه، ایجاد هراس میان همسایگان است اما این توطئه با درایت و فهم مشترک خنثی خواهد شد.
رئیس جمهور، سیاست قطعی جمهوری اسلامی را حمایت از مردم مسلمان منطقه برشمرد و افزود: صهیونیستها در منطقه بهدنبال اهداف شوم خود هستند و هرجا بتوانند جای پایی پیدا کنند آن را به وسیلهای برای توسعه طلبی و فتنه انگیزی تبدیل میکنند لذا کشورهای منطقه باید مراقب باشند.
آیتالله رئیسی با تأکید بر اینکه امنیت کشورهای منطقه بههم گره خورده است و ایران از امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس حمایت میکند، از توسعه روابط اقتصادی تهران - ابوظبی استقبال کرد و گفت: توسعه مناسبات اقتصادی ۲ کشور، زمینه شکوفایی روابط در دیگر حوزهها را فراهم میکند.
شیخ طحنون: ما سرنوشت مشترک داریم
مشاور امنیت ملی امارات نیز در این دیدار با بیان اینکه ما فرزندان این منطقه هستیم و یک سرنوشت داریم، اعلام کرد که توسعه روابط ۲ کشور در دستور کار ما قرار دارد.
شیخ طحنون بن زاید آل نهیان با اشاره به مذاکرات تفصیلی خود با همتای ایرانی گفت: این دیدارها نقطه عطفی در روابط دو کشور خواهد بود.
او تأکید کرد: آماده توسعه همکاریها هستیم و امیدواریم با سفر آیتالله رئیسی به امارات فصل تازهای از روابط دو کشور آغاز شود.
در این دیدار مشاور امنیت ملی امارات دعوت رسمی رئیس امارات را برای سفر آیتالله رئیسی به این کشور به اطلاع رئیسجمهور رساند.
ایران بهدنبال تقویت روابط اقتصادی و تجاری با سوریه
آیتالله سیدابراهیم رئیسی، در دیگر دیدار دیپلماتیک خود، روز گذشته با «فیصل مقداد» وزیر خارجه سوریه دیدار و گفتوگو کرد. رئیسجمهور در این دیدار، روابط ایران و سوریه را راهبردی و استراتژیک دانست و بر تقویت پایههای مستحکم روابط بین دو کشور بویژه در حوزههای اقتصادی و تجاری تأکید کرد.
آیتالله رئیسی با اشاره به اشتراک منافع دو کشور در مسائل دوجانبه، منطقهای و بینالمللی، بر انجام برنامهریزی بلند مدت و همه جانبهای برای توسعه و تعمیق روابط و مناسبات تهران و دمشق تأکید کرد تا بر مبنای آن، در مسیر تأمین منافع ملتهای خود بویژه در بخش اقتصادی گام برداریم.
رئیسی، استمرار حضور غیر قانونی نیروهای بیگانه در منطقه و خاک سوریه را برای امنیت و ثبات منطقه خطرناک دانست و گفت: داعش دست ساخته امریکاییها است و امروز حضور داعش و امریکا در هر کجای منطقه خسارت بزرگی برای امنیت، ثبات و آسایش ملتها خواهد بود.
او تصریح کرد: شهدای بزرگواری همچون سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، امریکا و گروههای نیابتی آن در منطقه از جمله تروریسم داعشی و صهیونیستی را زمینگیر کردند.
آیتالله رئیسی حفظ امنیت و ثبات سوریه و حضور مقتدرانه این کشور در معادلات منطقهای را حائز اهمیت دانست و اظهارکرد: امروز سوریه با رویکرد ضد صهیونیستی در خط مقدم مقاومت در برابر صهیونیستها قرار دارد و تاریخ ایستادگی ستودنی ملت و دولت سوریه در مقابل تهاجمات ناجوانمردانه را با افتخار ثبت خواهد کرد.
رئیسجمهور با تأکید بر ضرورت احترام به تمامیت ارضی سوریه گفت: نادیده گرفتن حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها از طرف هیچ کشوری قابل قبول نیست و بیتردید ملت سوریه آن را تحمل نمیکند.
ضامن پیوند دو ملت
وزیر خارجه سوریه نیز در این دیدار با تقدیم پیام بشار اسد رئیسجمهور سوریه و نیز دعوت از آیتالله رئیسی برای سفر به این کشور، گفت: سوریه مصمم است تمام ظرفیتهای همکاری را برای تقویت روزافزون روابط تهران - دمشق در راستای منافع مشترک دو ملت فعال کند.
فیصل مقداد با بیان اینکه ملت سوریه هرگز حمایتها و کمکهای جمهوری اسلامی ایران را فراموش نخواهد کرد: گفت: سوریه بر استمرار روابط پایدار و قدرتمندی که رهبران دو ملت آن را ایجاد کردهاند، تأکید دارد و در این مسیر، خون شهید حاج قاسم سلیمانی ضامن پیوند عمیق روابط دو ملت است و معتقدیم شهید سلیمانی متعلق به همه ماست و فداکاری شهیدانمان را فراموش نخواهیم کرد.
او با اشاره به اینکه امریکا از خبیثترین شیوهها در روابط با برخی کشورهای منطقه استفاده میکند و با بیاحترامی تمام و ذلیل کردن آنان بهدنبال سروری و آقایی صهیونیستها در منطقه است، گفت: با ایستادگی ملت سوریه و جبهه مقاومت، طرحهای امریکا، رژیم صهیونیستی و اذنابش در منطقه شکست خورده است و امروز آنها به این نکته رسیدهاند که سوریه شکست نخورد و رویکرد خود را تغییر دادهاند.
دیدار طحنون با علی شمخانی
همچنین دیدار دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان با مشاور امنیت ملی امارات متحده عربی را که روز گذشته در تهران برگزار شد باید نقطه عطفی در روابط دو کشور دانست. در یک سو علی شمخانی خواستار جایگزین شدن «گفتوگو و مفاهمه» بهجای رویکردهای نظامی برای رفع اختلافات شد و در سوی دیگر شیخ طحنون بن زاید تشکیل کارگروههای تخصصی برای احصای دقیق زمینههای همکاری را ضروری خواند.
این واقعیت که 4 دور مذاکره سیاسی-امنیتی ایران و عربستان سعودی در پایتخت ثالثی بهنام بغداد برگزار شد، سفر مشاور امنیت ملی امارات به تهران را میتوان بهمعنای تلاش این کشور برای پیشی گرفتن از عربستان سعودی در گسترش روابط با ایران دانست. بویژه اینکه امارات و عربستان در اکثر مسائل منطقهای، راهبردهایی بسیار نزدیک به هم دارند.
روابط گرم با همسایگان؛ اولویت ایران
بهگزارش ایرنا، علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی کشورمان در دیدار همتای اماراتی خود با تأکید براینکه تنها در سایه همکاری کشورهای منطقه ثبات و امنیت پایدار برقرار میشود، روابط گرم و دوستانه با همسایگان و تبادل ظرفیتهای اقتصادی، تجاری و سرمایهگذاری را اصلیترین اولویت جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست خارجی برشمرد.
او با بیان اینکه ثبات و امنیت پایدار تنها در سایه گفتوگوی مستمر و همکاری کشورهای منطقه برقرار میشود، بر ضرورت تأثیرناپذیری روابط کشورهای منطقه از سیاستهای مداخلهگرانه کشورهای فرامنطقهای تأکید و اظهار: کشورهای حوزه خلیجفارس در صورت همکاری و تشریک مساعی میتوانند ضمن ایجاد توسعه و رفاه برای ملتهای خود بهعنوان قطب انرژی نقش مهمی در اقتصاد منطقه و جهان ایفا کنند.
شمخانی، تلاش مشترک برای پایان دادن به برخی بحرانهای نظامی و امنیتی که ملتهای مسلمان منطقه را با شرایط سخت زیستی و معیشتی مواجه کرده مورد تأکید قرار داد و افزود: باید گفتوگو و مفاهمه جایگزین رویکردهای نظامی برای رفع اختلافات شود. او ابراز امیدواری کرد سفر همتای اماراتی وی به ایران سرآغاز دور جدیدی از روابط فیمابین و بسترساز تحکیم و گسترش همه جانبه مناسبات میان دو کشور باشد.
«شیخ طحنون بن زاید» مشاور امنیت ملی امارات نیز با ابراز مسرت از سفر به جمهوری اسلامی ایران و دیدار با دریابان علی شمخانی، ایران را کشوری بزرگ و قدرتمند در منطقه توصیف کرد که دارای موقعیت منحصر بفرد ژئوپولیتیکی و شاهراه ارتباط شرق و غرب جهان است. شیخ طحنون با بیان اینکه توسعه روابط گرم و برادرانه میان ابوظبی و تهران در ردیف اولویتهای امارات متحده عربی است، ظرفیتهای اقتصادی قابل مبادله میان دو کشور در حوزههای ترانزیتی، انرژی، حمل و نقل، بهداشت و درمان و سرمایهگذاری را بسیار گسترده عنوان کرد و افزود: لازم است با تشکیل کارگروههای تخصصی ضمن احصای دقیق زمینههای همکاری مشترک در حوزههای مختلف اقتصادی، موانع پیش رو شناسایی و رفع شود.
«ایران» بررسی میکند
چگونه وارد کننده گندم شدیم؟
کاهش نرخ خرید تضمینی گندم در سالهای اخیر موجب شد گندمکاران انگیزه خود را برای تولید گندم از دست بدهند. ایران اکنون نیاز به واردات 8 میلیون تن گندم دارد
کوتاهی دولت قبل در تعیین قیمت واقعی برای خرید تضمینی گندم چرخه خودکفایی را مختل کرد
به علت کاهش نرخ خرید تضمینی گندم در سالهای اخیر گندمکاران انگیزه خود را برای تولید گندم از دست دادند. ایران اکنون نیاز به واردات 8 میلیون تن گندم دارد
گروه اقتصادی/ قیمت خرید تضمینی گندم از سال 93 تا 97 فقط 700 تومان افزایش یافت که مهمترین دلیل کاهش تولید و تحویل گندم تولیدی به دولت و از دست رفتن خودکفایی در مهمترین محصول استراتژیک کشور است.
آمار شرکت بازرگانی دولتی نشان میدهد خرید تضمینی گندم از سال 95 تا کنون، بهطور میانگین هرسال افت داشته است بهطوری که امسال خرید تضمینی 50 درصد کمتر از سال قبل است و بهگفته یزدان سیف، مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی، امسال باید 8 میلیون تن گندم وارد کنیم. این میزان واردات بار مالی زیادی را بر دولت تحمیل خواهد کرد.
قیمت غیر واقعی
خرید تضمینی، قانونی است که در سال 1368 تصویب شد و هدف آن حمایت از کشاورزان و حمایت از تولید بویژه در محصولات اساسی و استراتژیک است. در سال ۸۴ بر اساس اصلاحیه قانون خرید تضمینی، دولت موظف شد قیمتهایی را که برای خرید تضمینی محصولات کشاورزی اعلام میکند از آخرین نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی کمتر نباشد. در میان تولیدات کشاورزی، گندم اصلیترین محصول است که سالانه حدود 12 میلیون تن در کشور به آن نیاز است. اما بعد از چند سال خودکفایی در تولید گندم، کمتوجهی به قانون خرید تضمینی و کم توجهی به اعلام قیمت واقعی، در کنار عواملی مانند خشکسالی و افزایش هزینه تولید، باعث کاهش تولید و همچنین کاهش تحویل گندم به دولت شده است. به این ترتیب برای تأمین ذخایر استراتژیک، مجبور به واردات شدیم در حالی که خودکفایی چند ساله نشان میدهد در کشور توان تولید گندم مورد نیاز را داریم.
با اینکه تکلیف قانونی تعیین قیمت تضمینی با توجه به تورم است اما نرخ خرید تضمینی در چند سال با کمترین افزایش نسبت به سال قبل تعیین شده است. قیمت خرید تضمینی از سال 93 تا 97 کمتر از 700 تومان افزایش یافته است. قیمت خرید تضمینی در سال 93 معادل 1050 تومان، سال 94 با 100 تومان افزایش 1150 تومان، سال 95 با 120 تومان افزایش 1270 تومان، سال 96 با 30 تومان افزایش 1300 تومان و سال 97 با 400 تومان افزایش قیمت معادل 1700 تومان تعیین شده است. متولیان بخش تولید و کشاورزی معتقدند افزایش اندک قیمت خرید تضمینی در چند سال، میزان خرید تضمینی را تحت تأثیر قرار داد این موضوع حتی تولید را هم تحت تأثیر قرار داده و انگیزه کشاورزان برای تولید گندم را کم کرد. از طرف دیگر با توجه به قیمت بالاتر گندم در کشورهای همسایه، قیمت پایین خرید تضمینی زمینه قاچاق، احتکار و دلالی گندم را فراهم کرده است. به این ترتیب در فصل برداشت تولیدکننده بجای تحویل گندم به دولت آن را انبار میکند یا با قیمتی بالاتر بهدلالان میفروشد. موضوعی که باعث شده روند کاهشی خرید تضمینی در چند سال ادامه پیدا کند و امسال خرید تضمینی به نصف سال گذشته رسیده است. خرید تضمینی در سال زراعی 99-98 برابر 7.7 میلیون تن بود اما سال زراعی 1400-99 به 4.5 میلیون تن کاهش یافت.در سال 97 افزایش نرخ ارز هزینه تولید را تحت تأثیر قرار داد اما در این سال قیمت خرید تضمینی گندم فقط 400 تومان نسبت به سال قبل بیشتر شد که این قیمت نارضایتی گسترده کشاورزان را در پی داشت چون هزینه کشت را برای آنان جبران نمیکرد.
تعیین قیمت غیر واقعی و ناعادلانه برای خرید تضمینی گندم در چند سال، باعث شد که دولت امسال ناچار به افزایش بیش از 2هزار تومانی هرکیلو گندم شود. نرخ خرید تضمینی گندم سال قبل 4 هزار تومان تعیین شد که با اعتراض کشاورزان، اواسط سال این نرخ به 5 هزار تومان افزایش یافت. دولت امسال برای حمایت از کشاورزان و حمایت از تولید گندم، قیمت خرید تضمینی را 7500 تومان تعیین کرد. قیمت خرید تضمینی گندم نشان میدهد که این عدد در سال 92 برای خرید هر کیلو گندم معادل 550 تومان بوده است یعنی نرخ خرید تضمینی نزدیک به 1200 درصد رشد دارد.
البته این قیمت در کنار واردات گندم، هزینه زیادی را به دولت تحمیل میکند. اگر فرض کنیم در این سال زراعی دولت بهطور متوسط 8 میلیون تن گندم را به روش تضمینی از کشاورزان بخرد، 60 هزار میلیارد تومان باید برای خرید تضمینی بپردازد. قیمت جهانی گندم(بهطور متوسط) 314 دلار در هر تن است. یعنی با ارز 28 هزار تومانی قیمت هرکیلو گندم جهانی بیش از 8 هزار تومان خواهد بود که هزینههای دیگری مانند عوارض صادراتی، هزینه حمل و... به آن اضافه می شود.
آمار تولید و میزان خرید تضمینی در یک دهه گذشته مشخص میکند که تعیین قیمت مناسب توسط دولت برای خرید تضمینی محصولات کشاورزی، مهمترین عامل بر حجم تولید است. موضوع دیگر تأثیرگذار بر کاهش تولید و خرید تضمینی گندم، اعلام دیر هنگام قیمت خرید تضمینی در چند سال گذشته است. بر اساس قانون، دولت موظف است نرخ خرید تضمینی را هر سال، قبل از شروع فصل کشت اعلام کند اما دولت گذشته، این نرخ را زمانی اعلام میکرد که از فصل کشت گذشته بود که سردرگمی کشاورزان برای تصمیمگیری در مورد نوع محصولی که میخواهند کشت کنند، را در پی داشت.
فروش گندم در بورس کالا معطل ماند
عرضه گندم در بورس کالا شیوه دیگری برای حمایت از تولیدکنندگان است. بهمنظور حمایت از کشاورزان در برابر افزایش هزینههای تولید و از سوی دیگر کاهش هزینه دولت برای پرداخت نرخ خرید تضمینی، در سال 89 قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی و تولیدکنندگان محصولات کشاورزی مصوب شد که بر اساس آن کشاورزان میتوانند محصولات خود را در بازار بورس تخصصی کالای کشاورزی عرضه کنند و در صورت کاهش قیمت بورس نسبت به قیمت تضمینی اعلام شده از سوی دولت، مابهالتفاوت آن توسط دولت به تولیدکنندگان پرداخت شود. در سال 94 اجرای طرح خرید تضمینی جو و ذرت در بورس کالای ایران آغاز شد و با اجرای این طرح، نتایج مطلوبی برای کشاورزان و دولت حاصل شد تا جایی که گندم نیز به این طرح اضافه شد اما عرضه گندم در بورس کالا بهصورت محدودی انجام گرفت و سپس قطع شد. سال 96 برای نخستین بار گندم در بورس کالا عرضه شد اما قیمتگذاری در این عرضه باز هم در دست دولت بود و گندم فقط با قیمت تعیین شده در بورس عرضه شد. فعالان اقتصادی علت موفق نبودن عرضه گندم در بورس را همین موضوع اعلام میکنند. بررسی عوامل تأثیرگذار بر کاهش تولید و کاهش میزان خرید تضمینی گندم نشان میدهد قیمت پایین، بیشترین اثرگذاری را دارد.
نـــــگاه
کوتاهی دولت قبل در تعیین قیمت واقعی برای خرید تضمینی
مجتبی پالوج
معاون مؤسسه پژوهشهای برنامهریزی اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
مهمترین مشکل خرید تضمینی، قیمت پایین آن نسبت به تورم موجود است که این مشکل بخصوص در چند سال اخیر بیشتر بروز کرده است. قیمت کمتر خرید تضمینی نسبت به تورم موجب شد تا کشاورزان برای تحویل گندم به دولت تمایلی نداشته باشند و در نتیجه میزان خرید نسبت به میزان تولید کاهش قابل توجهی دارد. اساساً خرید تضمینی برای اطمینان دادن به کشاورز است که اگر تولید او به فروش نرفت دولت حاضر است محصول را بخرد اما در سالهای اخیر قیمت خرید تضمینی عادلانه نبود و حتی متناسب با نرخ تورم تعیین نشد. با تعیین نرخ 7500 تومانی برای گندم در سال زراعی 1401-1400 امید داریم که تحویل گندم به دولت افزایش یابد و از سوی دیگر نیاز ما به واردات گندم هم کاهش یابد.
گروه اقتصادی/ قیمت خرید تضمینی گندم از سال 93 تا 97 فقط 700 تومان افزایش یافت که مهمترین دلیل کاهش تولید و تحویل گندم تولیدی به دولت و از دست رفتن خودکفایی در مهمترین محصول استراتژیک کشور است.
آمار شرکت بازرگانی دولتی نشان میدهد خرید تضمینی گندم از سال 95 تا کنون، بهطور میانگین هرسال افت داشته است بهطوری که امسال خرید تضمینی 50 درصد کمتر از سال قبل است و بهگفته یزدان سیف، مدیرعامل شرکت بازرگانی دولتی، امسال باید 8 میلیون تن گندم وارد کنیم. این میزان واردات بار مالی زیادی را بر دولت تحمیل خواهد کرد.
قیمت غیر واقعی
خرید تضمینی، قانونی است که در سال 1368 تصویب شد و هدف آن حمایت از کشاورزان و حمایت از تولید بویژه در محصولات اساسی و استراتژیک است. در سال ۸۴ بر اساس اصلاحیه قانون خرید تضمینی، دولت موظف شد قیمتهایی را که برای خرید تضمینی محصولات کشاورزی اعلام میکند از آخرین نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی کمتر نباشد. در میان تولیدات کشاورزی، گندم اصلیترین محصول است که سالانه حدود 12 میلیون تن در کشور به آن نیاز است. اما بعد از چند سال خودکفایی در تولید گندم، کمتوجهی به قانون خرید تضمینی و کم توجهی به اعلام قیمت واقعی، در کنار عواملی مانند خشکسالی و افزایش هزینه تولید، باعث کاهش تولید و همچنین کاهش تحویل گندم به دولت شده است. به این ترتیب برای تأمین ذخایر استراتژیک، مجبور به واردات شدیم در حالی که خودکفایی چند ساله نشان میدهد در کشور توان تولید گندم مورد نیاز را داریم.
با اینکه تکلیف قانونی تعیین قیمت تضمینی با توجه به تورم است اما نرخ خرید تضمینی در چند سال با کمترین افزایش نسبت به سال قبل تعیین شده است. قیمت خرید تضمینی از سال 93 تا 97 کمتر از 700 تومان افزایش یافته است. قیمت خرید تضمینی در سال 93 معادل 1050 تومان، سال 94 با 100 تومان افزایش 1150 تومان، سال 95 با 120 تومان افزایش 1270 تومان، سال 96 با 30 تومان افزایش 1300 تومان و سال 97 با 400 تومان افزایش قیمت معادل 1700 تومان تعیین شده است. متولیان بخش تولید و کشاورزی معتقدند افزایش اندک قیمت خرید تضمینی در چند سال، میزان خرید تضمینی را تحت تأثیر قرار داد این موضوع حتی تولید را هم تحت تأثیر قرار داده و انگیزه کشاورزان برای تولید گندم را کم کرد. از طرف دیگر با توجه به قیمت بالاتر گندم در کشورهای همسایه، قیمت پایین خرید تضمینی زمینه قاچاق، احتکار و دلالی گندم را فراهم کرده است. به این ترتیب در فصل برداشت تولیدکننده بجای تحویل گندم به دولت آن را انبار میکند یا با قیمتی بالاتر بهدلالان میفروشد. موضوعی که باعث شده روند کاهشی خرید تضمینی در چند سال ادامه پیدا کند و امسال خرید تضمینی به نصف سال گذشته رسیده است. خرید تضمینی در سال زراعی 99-98 برابر 7.7 میلیون تن بود اما سال زراعی 1400-99 به 4.5 میلیون تن کاهش یافت.در سال 97 افزایش نرخ ارز هزینه تولید را تحت تأثیر قرار داد اما در این سال قیمت خرید تضمینی گندم فقط 400 تومان نسبت به سال قبل بیشتر شد که این قیمت نارضایتی گسترده کشاورزان را در پی داشت چون هزینه کشت را برای آنان جبران نمیکرد.
تعیین قیمت غیر واقعی و ناعادلانه برای خرید تضمینی گندم در چند سال، باعث شد که دولت امسال ناچار به افزایش بیش از 2هزار تومانی هرکیلو گندم شود. نرخ خرید تضمینی گندم سال قبل 4 هزار تومان تعیین شد که با اعتراض کشاورزان، اواسط سال این نرخ به 5 هزار تومان افزایش یافت. دولت امسال برای حمایت از کشاورزان و حمایت از تولید گندم، قیمت خرید تضمینی را 7500 تومان تعیین کرد. قیمت خرید تضمینی گندم نشان میدهد که این عدد در سال 92 برای خرید هر کیلو گندم معادل 550 تومان بوده است یعنی نرخ خرید تضمینی نزدیک به 1200 درصد رشد دارد.
البته این قیمت در کنار واردات گندم، هزینه زیادی را به دولت تحمیل میکند. اگر فرض کنیم در این سال زراعی دولت بهطور متوسط 8 میلیون تن گندم را به روش تضمینی از کشاورزان بخرد، 60 هزار میلیارد تومان باید برای خرید تضمینی بپردازد. قیمت جهانی گندم(بهطور متوسط) 314 دلار در هر تن است. یعنی با ارز 28 هزار تومانی قیمت هرکیلو گندم جهانی بیش از 8 هزار تومان خواهد بود که هزینههای دیگری مانند عوارض صادراتی، هزینه حمل و... به آن اضافه می شود.
آمار تولید و میزان خرید تضمینی در یک دهه گذشته مشخص میکند که تعیین قیمت مناسب توسط دولت برای خرید تضمینی محصولات کشاورزی، مهمترین عامل بر حجم تولید است. موضوع دیگر تأثیرگذار بر کاهش تولید و خرید تضمینی گندم، اعلام دیر هنگام قیمت خرید تضمینی در چند سال گذشته است. بر اساس قانون، دولت موظف است نرخ خرید تضمینی را هر سال، قبل از شروع فصل کشت اعلام کند اما دولت گذشته، این نرخ را زمانی اعلام میکرد که از فصل کشت گذشته بود که سردرگمی کشاورزان برای تصمیمگیری در مورد نوع محصولی که میخواهند کشت کنند، را در پی داشت.
فروش گندم در بورس کالا معطل ماند
عرضه گندم در بورس کالا شیوه دیگری برای حمایت از تولیدکنندگان است. بهمنظور حمایت از کشاورزان در برابر افزایش هزینههای تولید و از سوی دیگر کاهش هزینه دولت برای پرداخت نرخ خرید تضمینی، در سال 89 قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی و تولیدکنندگان محصولات کشاورزی مصوب شد که بر اساس آن کشاورزان میتوانند محصولات خود را در بازار بورس تخصصی کالای کشاورزی عرضه کنند و در صورت کاهش قیمت بورس نسبت به قیمت تضمینی اعلام شده از سوی دولت، مابهالتفاوت آن توسط دولت به تولیدکنندگان پرداخت شود. در سال 94 اجرای طرح خرید تضمینی جو و ذرت در بورس کالای ایران آغاز شد و با اجرای این طرح، نتایج مطلوبی برای کشاورزان و دولت حاصل شد تا جایی که گندم نیز به این طرح اضافه شد اما عرضه گندم در بورس کالا بهصورت محدودی انجام گرفت و سپس قطع شد. سال 96 برای نخستین بار گندم در بورس کالا عرضه شد اما قیمتگذاری در این عرضه باز هم در دست دولت بود و گندم فقط با قیمت تعیین شده در بورس عرضه شد. فعالان اقتصادی علت موفق نبودن عرضه گندم در بورس را همین موضوع اعلام میکنند. بررسی عوامل تأثیرگذار بر کاهش تولید و کاهش میزان خرید تضمینی گندم نشان میدهد قیمت پایین، بیشترین اثرگذاری را دارد.
نـــــگاه
کوتاهی دولت قبل در تعیین قیمت واقعی برای خرید تضمینی
مجتبی پالوج
معاون مؤسسه پژوهشهای برنامهریزی اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی
مهمترین مشکل خرید تضمینی، قیمت پایین آن نسبت به تورم موجود است که این مشکل بخصوص در چند سال اخیر بیشتر بروز کرده است. قیمت کمتر خرید تضمینی نسبت به تورم موجب شد تا کشاورزان برای تحویل گندم به دولت تمایلی نداشته باشند و در نتیجه میزان خرید نسبت به میزان تولید کاهش قابل توجهی دارد. اساساً خرید تضمینی برای اطمینان دادن به کشاورز است که اگر تولید او به فروش نرفت دولت حاضر است محصول را بخرد اما در سالهای اخیر قیمت خرید تضمینی عادلانه نبود و حتی متناسب با نرخ تورم تعیین نشد. با تعیین نرخ 7500 تومانی برای گندم در سال زراعی 1401-1400 امید داریم که تحویل گندم به دولت افزایش یابد و از سوی دیگر نیاز ما به واردات گندم هم کاهش یابد.
15 کارشناس اقتصادی در گفت و گو با «ایران» عملکرد 100 روزه دولت سیزدهم را ارزیابی کردند
درمسیر بهبود اقتصاد
در کارنامه یکصد روزه دولت، رساندن ذخایر کالاهای اساسی به حد قابل قبول، تأمین حقوق کارکنان دولت بدون استقراض از بانک مرکزی یا خلق پول، توزیع هوشمند کالاهای اساسی و اصلاح ساختار بودجه با رویکرد بودجه بدون کسری دیده میشود
گروه اقتصادی / یکصد روز از روزی که کابینه سیدابراهیم رئیسی، کشور را در شرایط کرونا زده و با حجم انبوهی از مشکلات اقتصادی تحویل گرفت میگذرد؛ کسری بودجه 600هزار میلیارد تومانی، رشد اقتصادی حدود صفر، تورم حدود 45 درصدی و کاهش ذخایر کالاهای اساسی میراثی بود که به دولت سیزدهم رسیده بود و حالا دولت کارنامهای نزدیک به 110 روزه از نحوه مدیریت این شرایط و مواجهه با این مشکلات را ارائه کرده است. مهمترین اولویت دولت بدون شک حفاظت از جان مردم و تأمین سلامت بود چرا که شرایط به جایی رسیده بود که روزانه 700 خانواده ایرانی داغدار میشدند و از ۳۰ میلیون واکسن خریداری شده، ۵ میلیون واکسن بیشتر تحویل نشده بود، بنابراین واکسیناسیون عمومی در اولویت دولت قرار گرفت و آیتالله رئیسی شامگاه یکشنبه اعلام کرد: امروز در صدمین روز دولت باید اعلام کنم که بیش از ۱۰۰میلیون دوز واکسن تزریق شده است. از لحاظ اقتصادی هم دولت با حجم انبوهی از بدهی و رشد 10 برابری هزینهها تحویل دولتمردان سیزدهم شد؛ براساس آمار سایت بانک مرکزی دولت 650 هزار میلیارد تومان به نظام بانکی بدهی دارد که 90 درصد آن متعلق به خود دولت است نه شرکتها. به این موارد باید اوراقفروشی بیحساب و کتاب و بدهی سنگین ۵۳۵ هزار میلیاردتومانی اوراق مالی که روی دست دولت سیزدهم باقی ماند را هم اضافه کرد.
از سوی دیگر دولت قبل 8 میلیارد دلار واردات کالاهای اساسی در قالب ارز 4200 تومانی را در ماههای پایانی عمر خود خرج کرده بود، بیش از ۵۵ هزار میلیارد تومان از تنخواه بانک مرکزی استفاده کرده و تنها از همین محل بیش از ۶۳۷ هزار میلیارد تومان به حجم نقدینگی اضافه کرده بود. اما در کارنامه یکصد روزه دولت جدید علاوه بر عزم جدی برای واکسیناسیون عمومی، رساندن ذخایر کالاهای اساسی به حد قابل قبول، تأمین حقوق کارکنان دولت بدون استقراض از بانک مرکزی یا خلق پول، توزیع هوشمند کالاهای اساسی، اصلاح ساختار بودجه با رویکرد بودجه بدون کسری و با تکیه بر درآمدهای واقعی دیده میشود. علاوه بر این موارد دولت در راستای فعال کردن دیپلماسی اقتصادی، عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای، گسترش ارتباطات اقتصادی با آسیا، حضور در اجلاس اکو و ارتباط با ترکمنستان را بهعنوان نخستین گامهای عملی در کارنامه 100 روزه خود دارد. کارنامه اقتصادی دولت را به بوته بررسی و نقد اقتصاددانان، نمایندگان مجلس و استادان دانشگاه گذاشتهایم. آنچه در جدول مشاهده میکنید بررسی کارنامه دولت از نگاه آنان و پیشنهادهایی است که برای ادامه این مسیر برای دولت دارند.
از سوی دیگر دولت قبل 8 میلیارد دلار واردات کالاهای اساسی در قالب ارز 4200 تومانی را در ماههای پایانی عمر خود خرج کرده بود، بیش از ۵۵ هزار میلیارد تومان از تنخواه بانک مرکزی استفاده کرده و تنها از همین محل بیش از ۶۳۷ هزار میلیارد تومان به حجم نقدینگی اضافه کرده بود. اما در کارنامه یکصد روزه دولت جدید علاوه بر عزم جدی برای واکسیناسیون عمومی، رساندن ذخایر کالاهای اساسی به حد قابل قبول، تأمین حقوق کارکنان دولت بدون استقراض از بانک مرکزی یا خلق پول، توزیع هوشمند کالاهای اساسی، اصلاح ساختار بودجه با رویکرد بودجه بدون کسری و با تکیه بر درآمدهای واقعی دیده میشود. علاوه بر این موارد دولت در راستای فعال کردن دیپلماسی اقتصادی، عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای، گسترش ارتباطات اقتصادی با آسیا، حضور در اجلاس اکو و ارتباط با ترکمنستان را بهعنوان نخستین گامهای عملی در کارنامه 100 روزه خود دارد. کارنامه اقتصادی دولت را به بوته بررسی و نقد اقتصاددانان، نمایندگان مجلس و استادان دانشگاه گذاشتهایم. آنچه در جدول مشاهده میکنید بررسی کارنامه دولت از نگاه آنان و پیشنهادهایی است که برای ادامه این مسیر برای دولت دارند.
گزارش «ایران» از رکود و کم تحرکی تشکلهای دانشجویی
صدای کم رمق دانشجویان در دهه گذشته
هدی هاشمی
خبرنگار
بیش از 22 ماه از شیوع کرونا میگذرد و حالا چند ماهی است که دانشگاهها باز شده است اما حال و هوای دانشگاهها، بخصوص امروز که مصادف با 16 آذر است حتی به دوران قبل کم فروغ از کرونا نیز باز نگشته است. بهعبارتی میتوان گفت دانشگاهها همچنان نیمه تعطیل است و خبری از تریبونهای داغ و مناظرات جنجالی سالهای گذشته - بخصوص در این ایام که به دانشجو اختصاص دارد- نیست. اگرچه برخی مسئولان ارشد کشور امسال به دانشگاهها میروند اما کرونا و دلایل قبل از آن باعث شده تا چنین به نظر برسد که جنبشهای دانشجویی همچنان در خواب زمستانی جریانهای اجتماعی و سیاسی بمانند و با دوران اوج خود فاصله داشته باشند. هر چند برخی از فعالان دانشجویی بر این باورند که صدای تشکلهای دانشجویی یک دههای است که شنیده نمیشود و دهه 90، دهه افول و رکود تحرکات دانشجویی بوده است.از نگاه این فعالان دانشجویی علت این بیرمقی، وابستگی به احزاب بوده که جای آزادی را گرفته و سطحی اندیشی جایگزین تفکر عمیق شده است.انگار در این سالها فعالیت سیاسی در دانشگاه از اقبال برخوردار نیست و خود دانشجویان هم آن مطالبه گری و شور وشوق فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را ندارند.
جنبش دانشجویی: گذشته، حال و آینده
امیرعباس جعفری
دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شریف
پرده اول: ۱۶آذر ۱۳۳۲: نزدیک به چهار ماه از کودتای انگلیسی- امریکایی ۲۸ مرداد میگذرد. در این مدت، متعدد و بهدعوت نهضت مقاومت ملی، تظاهراتی ضد استبدادی و ضد امریکایی برگزار شده است. در شرایط عادیسازی روابط ایران و بریتانیا که در دوران نخستوزیری دکتر مصدق و جریان ملی شدن صنعت نفت منقطع شده بود، اعلام میشود ریچارد نیکسون، معاون اول وقت ریاست جمهوری ایالات متحده، برای دیدار رسمی وارد ایران خواهد شد؛ جمعی از دانشجویان به سفارش نهضت مقاومت ملی، در سطح دانشگاه تهران و کلاسهای درس به سخنرانی و اعتراض علنی میپردازند. دولت وقت با اعزام نیروهای ویژه امنیتی و ارتشی، اعتراضات را سرکوب و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی میکند. طی شلیک گلوله در دانشکده فنی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی و مهدی شریعترضوی به شهادت میرسند.
پرده دوم: 13 آبان ۱۳۵۸: انقلاب اسلامی ایران بهتازگی پیروز شده و کشور درحال رسیدن به ثبات سیاسی و حکمرانی است. دولت موقت با بدنه متعلق به جبهه ملی، به ریاست مهندس مهدی بازرگان تشکیل شده، درکشمکش با گروههای سیاسی مختلف بالاخص قشر موسوم به دانشجویان خط امام قرار داشته و درصدد عادیسازی روابط با ایالات متحده و تنشزدایی بین دو کشور است. پایگاههای مردمی حامی امام خمینی(ره)، مطابق با اندیشه ایشان و طیف اسلامگرای کشور مخالف حضور کینهتوزانه ایالات متحده در ایران به مانند دوره پهلوی هستند و نسبت به تحرکات هرگونه نیروی وابسته به امریکا، حساسیت بالایی دارند. محکومیت جمهوری اسلامی ایران بهدلایل مسائل داخلی کشور، پناه دادن به محمدرضا پهلوی و دیدار برژینسکی با بازرگان و ابراهیم یزدی، این آتش خاموش را شعلهور میکند. دانشجویان پیرو خط امام در پانزدهمین سالگرد تبعید امام خمینی به ترکیه، سفارت امریکا را اشغال و دیپلماتهای امریکایی را گروگان میگیرند. دولت وقت بهدلیل عدم اختیار کافی در تصمیمات، که در این اشغال علنیتر شد، استعفا داده و از اداره کشور کنارهگیری می کند.
پرده سوم: ۱۸ تیر ۱۳۷۸: دو سال از استقرار دولت اصلاحات میگذرد. روزنامههای زنجیرهای از توهین و بیاخلاقی به کمتر مقدساتی فروگذار میکنند. در این برهه روزنامه سلام، نامه محرمانهای از سعید امامی به وزیر اطلاعات را منتشر میکند و به دستور دادگاه ویژه روحانیت توقیف می شود. این اتفاق بهانهای میشود تا دانشجویان حامی جریان دوم خرداد، تظاهراتی را در کوی دانشگاه تهران سامان دهند. همزمان دفتر تحکیم وحدت بههدایت و شعلهور کردن اعتراضات میپردازد. بهدنبال این اعتراضات، نیروهای امنیتی و انتظامی برای جلوگیری از آشوب و کنترل اعتراضات وارد دانشگاه میشوند.
پرده چهارم: اکنون: اگر به سه رخدادفوق نگاه مجددی بیندازیم، نمایش اثرگذاری اجتماعی دانشجویان در کلانترین سطح ممکن را میبینیم. بحث بر سرانقلابیگری، انحراف، یا استکبارستیزی نیست؛ بحث، پویایی و اثرگذاری جنبش دانشجویی است؛ بحث، دغدغههای عظیم اجتماعی است؛ بحث، همزیستی کامل با بدنه مردمی است. در دورانی حضور داریم که جنبش دانشجویی سر در برف بحثهای درون تشکیلاتی بیسرانجام کرده و حرکات اجتماعی خود بویژه عرصه ۱۶ آذر را محدود به حضورها، تجمعها و مطالبات نمایشی، برای رفع تکلیف میکند. متأسفانه، این ایراد عملکردی در شرایطی به جنبش دانشجویی وارد است که قشر عظیمی از مدیران دانشگاهی و دانشجویان، بالکل از شأن روز دانشجو که بایستی عرصه احقاق حق ومطالبهگری باشد، غافلند و به جشن، شادمانی و موسیقی برای گرامیداشت دانشجو قناعت میکنند!از طرف دیگر، کم نیستند استادانی که غایت دانشجوی پرورده دردانشگاه را «ایلان ماسک» میبینند و هرگونه دغدغه و مسأله اجتماعی و سیاسی ورای تخصص دانشجو را گناه کبیره شمرده و مرتباً این نگاه را به درون فضای دانشگاهها پمپاژ میکنند. حرف سلبی صرف زدن، هنر نیست و نویسنده هم قصد آن را ندارد؛البته فرصتی بهتر از روز دانشجو برای زدن این تلنگرها وجود ندارد. وزارت علوم و قانونگذاران باید بستر فعالیتهای غیر درسی دانشجویان را بیش از پیش فراهم کنند و نسبت به نشر دیدگاه تخصصگرایی محض حساسیت نشان دهند. فعالان دانشجویی نیز، نه مقطعی و با نگاه ابزاری به ملت، بلکه دائماً بین اقشار ملت حضورداشته و از فضای ایزوله پرهیز کنند و کیفیت عملیات خود را بهبود بخشند و از فضای رسانهای و اپراتوری مرسوم خارج شوند. جنبش دانشجویی با این مسیر بیگانه نیست و امکان طی مجدد آن را دارد.
خواب زمستانه جنبشهای دانشجویی
سید احسان هاشمی
سخنگوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
16 آذر روز دانشــــــجــــو سالروز شهادت ۳ تن از دانشجویان دانشگاه تهــــران ســــــالهـــاست کــــــه الهــــــام بخـــــش استکبارستیزی خانواده بزرگ دانشجویان است. بعد از گذشت دههها از این اتفاق تاریخی، جنبش دانشجویی با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند. مجموع عوامل سیاسی واقتصادی و تعطیلی ۲ ساله صحن دانشگاه بواسطه حضور پاندمی کرونا، جنبش دانشجویی را به خوابی زمستانه فرو برده است؛ فضایی که میتوان حدس زد مطلوب بعضی از گروههای خاص است، که دانشجو از فضای سیاسی و مطالبه گری اجتماعی دور شده و دانشگاه سیاست زدایی شود. این نکته نباید به فراموشی سپرده شود که دانشجو آینده پویای کشور است، نباید با تصمیمات و رفتار غیرعقلانی بر موانع بیشمار پیش روی جنبش دانشجویی افزود و عرصه را تنگتر از وضع موجود کرد. در شرایطی که دانشگاه و جامعه را ناامیدی فرا گرفته است، اندک امیدی هست که با بهبود شرایط معیشتی و حرکت بهسمت عقلانیت در فضای سیاسی، دمی تازه به پیکره نیمه جان جنبشهای دانشجویی دمیده شود و این تنها راه نجات کشور از بحرانهای خودساخته است که نگاهی عقلانی به دانشجو و دانشگاه بهوجود آید.
در برهه زمانی حساسی که در آن قرار داریم بیش از پیش ما نیاز به شنیدن صدای اقشار مختلف مردم توسط حاکمیت داریم، تا شاید راهگشا باشد.
لزوم کاهش شکاف بین مردم و حاکمیت
محمد اسکندری
دبیرجنبش عدالتخواه دانشجویی
مهمترین مسأله کشور شکاف بین مردم و مسئولان کشور است که این شکاف از دورهها و در سالهای قبل شروع شده است و امروز میشود گفت که به مرحله هشدار رسیده است. در این سالها کشور درگیر مسائل مختلفی بوده است از اتفاقات دی ماه 96 تا مسأله آبان 98. مردم در هر دورهای واکنش متفاوتی به سیاست و سیاستمداران داشتهاند. فکر میکنم در این سالها مردم یک حس بیپناهی در کشور دارند. آنها احساس میکنند صدایشان در ساختارهای مختلف کشور شنیده نمیشود، البته در این روزها ما شاهد اتفاقاتی در برخی از ارگانها و سازمانها هستیم تا بلکه این شکاف مردم با حاکمیت کمتر شود. مثلاً تغییراتی در سازمان صداوسیما انجام شده است ولی این تغییرات کافی نیست. در قوه قضائیه هم شاهد تغییرات مثبتی بودیم اما باید بدانیم که مردم صحنه سیاست را نگاه میکنند. به هر حال یکسری نیروهای سیاسی در کشور فعالیت میکنند. این افراد قرار است مسئولیت امور را در دست بگیرند و تغییرات و تحولات را در داخل کشور انجام دهند اما کارهایی انجام میدهند که مردم احساس مختلفی پیدا میکنند.مثلاً در داخل مجلس یکسری نماینده بودند که شعار اصلیشان شفافیت بوده است الان دو سال است که مسأله شفافیت در داخل مجلس مطرح است. ملت میگویند یکسری افراد با یک وعدههایی میآیند و وقتی عملکرد را نگاه میکنند میبینند که آنها به وعدههایی که دادند عمل نمیکنند. مردم وقتی آنها را نگاه میکنند دلسرد میشوند. یا وقتی رفتار و زندگی یکسری از مسئولان را میبینند میگویند آنها چطور میتوانند مشکلات معیشتی کارگران را بفهمند. به نظرم مسأله اصلی کشور بیاعتمادی مردم و شکاف بین آنها و مسئولان است. همه مسئولان و دستگاهها باید به گونهای رفتار کنند که اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را برگردانند. مسئولان میتوانند ساده زیست باشند و این ساده زیستی را به مردم نشان دهند بههمین علت نقش جریان دانشجویی این است که بتوانند این خلأ را پر و مطالبات مردم را پیگیری کنند. اتفاقاً ذهنیت و عملکردشان متناسب با این شرایط باشد. جریان دانشجویی باید با این وضعیت آرایش بگیرد و بتواند بر اساس این وضعیت خودش را تطبیق دهد و مطالبات خود، تولید ادبیات خود، گفتمان و کرسیهای آزاد اندیشی را متناسب با این شرایط تنظیم کند.
خبرنگار
بیش از 22 ماه از شیوع کرونا میگذرد و حالا چند ماهی است که دانشگاهها باز شده است اما حال و هوای دانشگاهها، بخصوص امروز که مصادف با 16 آذر است حتی به دوران قبل کم فروغ از کرونا نیز باز نگشته است. بهعبارتی میتوان گفت دانشگاهها همچنان نیمه تعطیل است و خبری از تریبونهای داغ و مناظرات جنجالی سالهای گذشته - بخصوص در این ایام که به دانشجو اختصاص دارد- نیست. اگرچه برخی مسئولان ارشد کشور امسال به دانشگاهها میروند اما کرونا و دلایل قبل از آن باعث شده تا چنین به نظر برسد که جنبشهای دانشجویی همچنان در خواب زمستانی جریانهای اجتماعی و سیاسی بمانند و با دوران اوج خود فاصله داشته باشند. هر چند برخی از فعالان دانشجویی بر این باورند که صدای تشکلهای دانشجویی یک دههای است که شنیده نمیشود و دهه 90، دهه افول و رکود تحرکات دانشجویی بوده است.از نگاه این فعالان دانشجویی علت این بیرمقی، وابستگی به احزاب بوده که جای آزادی را گرفته و سطحی اندیشی جایگزین تفکر عمیق شده است.انگار در این سالها فعالیت سیاسی در دانشگاه از اقبال برخوردار نیست و خود دانشجویان هم آن مطالبه گری و شور وشوق فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را ندارند.
جنبش دانشجویی: گذشته، حال و آینده
امیرعباس جعفری
دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شریف
پرده اول: ۱۶آذر ۱۳۳۲: نزدیک به چهار ماه از کودتای انگلیسی- امریکایی ۲۸ مرداد میگذرد. در این مدت، متعدد و بهدعوت نهضت مقاومت ملی، تظاهراتی ضد استبدادی و ضد امریکایی برگزار شده است. در شرایط عادیسازی روابط ایران و بریتانیا که در دوران نخستوزیری دکتر مصدق و جریان ملی شدن صنعت نفت منقطع شده بود، اعلام میشود ریچارد نیکسون، معاون اول وقت ریاست جمهوری ایالات متحده، برای دیدار رسمی وارد ایران خواهد شد؛ جمعی از دانشجویان به سفارش نهضت مقاومت ملی، در سطح دانشگاه تهران و کلاسهای درس به سخنرانی و اعتراض علنی میپردازند. دولت وقت با اعزام نیروهای ویژه امنیتی و ارتشی، اعتراضات را سرکوب و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی میکند. طی شلیک گلوله در دانشکده فنی، مصطفی بزرگنیا و احمد قندچی و مهدی شریعترضوی به شهادت میرسند.
پرده دوم: 13 آبان ۱۳۵۸: انقلاب اسلامی ایران بهتازگی پیروز شده و کشور درحال رسیدن به ثبات سیاسی و حکمرانی است. دولت موقت با بدنه متعلق به جبهه ملی، به ریاست مهندس مهدی بازرگان تشکیل شده، درکشمکش با گروههای سیاسی مختلف بالاخص قشر موسوم به دانشجویان خط امام قرار داشته و درصدد عادیسازی روابط با ایالات متحده و تنشزدایی بین دو کشور است. پایگاههای مردمی حامی امام خمینی(ره)، مطابق با اندیشه ایشان و طیف اسلامگرای کشور مخالف حضور کینهتوزانه ایالات متحده در ایران به مانند دوره پهلوی هستند و نسبت به تحرکات هرگونه نیروی وابسته به امریکا، حساسیت بالایی دارند. محکومیت جمهوری اسلامی ایران بهدلایل مسائل داخلی کشور، پناه دادن به محمدرضا پهلوی و دیدار برژینسکی با بازرگان و ابراهیم یزدی، این آتش خاموش را شعلهور میکند. دانشجویان پیرو خط امام در پانزدهمین سالگرد تبعید امام خمینی به ترکیه، سفارت امریکا را اشغال و دیپلماتهای امریکایی را گروگان میگیرند. دولت وقت بهدلیل عدم اختیار کافی در تصمیمات، که در این اشغال علنیتر شد، استعفا داده و از اداره کشور کنارهگیری می کند.
پرده سوم: ۱۸ تیر ۱۳۷۸: دو سال از استقرار دولت اصلاحات میگذرد. روزنامههای زنجیرهای از توهین و بیاخلاقی به کمتر مقدساتی فروگذار میکنند. در این برهه روزنامه سلام، نامه محرمانهای از سعید امامی به وزیر اطلاعات را منتشر میکند و به دستور دادگاه ویژه روحانیت توقیف می شود. این اتفاق بهانهای میشود تا دانشجویان حامی جریان دوم خرداد، تظاهراتی را در کوی دانشگاه تهران سامان دهند. همزمان دفتر تحکیم وحدت بههدایت و شعلهور کردن اعتراضات میپردازد. بهدنبال این اعتراضات، نیروهای امنیتی و انتظامی برای جلوگیری از آشوب و کنترل اعتراضات وارد دانشگاه میشوند.
پرده چهارم: اکنون: اگر به سه رخدادفوق نگاه مجددی بیندازیم، نمایش اثرگذاری اجتماعی دانشجویان در کلانترین سطح ممکن را میبینیم. بحث بر سرانقلابیگری، انحراف، یا استکبارستیزی نیست؛ بحث، پویایی و اثرگذاری جنبش دانشجویی است؛ بحث، دغدغههای عظیم اجتماعی است؛ بحث، همزیستی کامل با بدنه مردمی است. در دورانی حضور داریم که جنبش دانشجویی سر در برف بحثهای درون تشکیلاتی بیسرانجام کرده و حرکات اجتماعی خود بویژه عرصه ۱۶ آذر را محدود به حضورها، تجمعها و مطالبات نمایشی، برای رفع تکلیف میکند. متأسفانه، این ایراد عملکردی در شرایطی به جنبش دانشجویی وارد است که قشر عظیمی از مدیران دانشگاهی و دانشجویان، بالکل از شأن روز دانشجو که بایستی عرصه احقاق حق ومطالبهگری باشد، غافلند و به جشن، شادمانی و موسیقی برای گرامیداشت دانشجو قناعت میکنند!از طرف دیگر، کم نیستند استادانی که غایت دانشجوی پرورده دردانشگاه را «ایلان ماسک» میبینند و هرگونه دغدغه و مسأله اجتماعی و سیاسی ورای تخصص دانشجو را گناه کبیره شمرده و مرتباً این نگاه را به درون فضای دانشگاهها پمپاژ میکنند. حرف سلبی صرف زدن، هنر نیست و نویسنده هم قصد آن را ندارد؛البته فرصتی بهتر از روز دانشجو برای زدن این تلنگرها وجود ندارد. وزارت علوم و قانونگذاران باید بستر فعالیتهای غیر درسی دانشجویان را بیش از پیش فراهم کنند و نسبت به نشر دیدگاه تخصصگرایی محض حساسیت نشان دهند. فعالان دانشجویی نیز، نه مقطعی و با نگاه ابزاری به ملت، بلکه دائماً بین اقشار ملت حضورداشته و از فضای ایزوله پرهیز کنند و کیفیت عملیات خود را بهبود بخشند و از فضای رسانهای و اپراتوری مرسوم خارج شوند. جنبش دانشجویی با این مسیر بیگانه نیست و امکان طی مجدد آن را دارد.
خواب زمستانه جنبشهای دانشجویی
سید احسان هاشمی
سخنگوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
16 آذر روز دانشــــــجــــو سالروز شهادت ۳ تن از دانشجویان دانشگاه تهــــران ســــــالهـــاست کــــــه الهــــــام بخـــــش استکبارستیزی خانواده بزرگ دانشجویان است. بعد از گذشت دههها از این اتفاق تاریخی، جنبش دانشجویی با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند. مجموع عوامل سیاسی واقتصادی و تعطیلی ۲ ساله صحن دانشگاه بواسطه حضور پاندمی کرونا، جنبش دانشجویی را به خوابی زمستانه فرو برده است؛ فضایی که میتوان حدس زد مطلوب بعضی از گروههای خاص است، که دانشجو از فضای سیاسی و مطالبه گری اجتماعی دور شده و دانشگاه سیاست زدایی شود. این نکته نباید به فراموشی سپرده شود که دانشجو آینده پویای کشور است، نباید با تصمیمات و رفتار غیرعقلانی بر موانع بیشمار پیش روی جنبش دانشجویی افزود و عرصه را تنگتر از وضع موجود کرد. در شرایطی که دانشگاه و جامعه را ناامیدی فرا گرفته است، اندک امیدی هست که با بهبود شرایط معیشتی و حرکت بهسمت عقلانیت در فضای سیاسی، دمی تازه به پیکره نیمه جان جنبشهای دانشجویی دمیده شود و این تنها راه نجات کشور از بحرانهای خودساخته است که نگاهی عقلانی به دانشجو و دانشگاه بهوجود آید.
در برهه زمانی حساسی که در آن قرار داریم بیش از پیش ما نیاز به شنیدن صدای اقشار مختلف مردم توسط حاکمیت داریم، تا شاید راهگشا باشد.
لزوم کاهش شکاف بین مردم و حاکمیت
محمد اسکندری
دبیرجنبش عدالتخواه دانشجویی
مهمترین مسأله کشور شکاف بین مردم و مسئولان کشور است که این شکاف از دورهها و در سالهای قبل شروع شده است و امروز میشود گفت که به مرحله هشدار رسیده است. در این سالها کشور درگیر مسائل مختلفی بوده است از اتفاقات دی ماه 96 تا مسأله آبان 98. مردم در هر دورهای واکنش متفاوتی به سیاست و سیاستمداران داشتهاند. فکر میکنم در این سالها مردم یک حس بیپناهی در کشور دارند. آنها احساس میکنند صدایشان در ساختارهای مختلف کشور شنیده نمیشود، البته در این روزها ما شاهد اتفاقاتی در برخی از ارگانها و سازمانها هستیم تا بلکه این شکاف مردم با حاکمیت کمتر شود. مثلاً تغییراتی در سازمان صداوسیما انجام شده است ولی این تغییرات کافی نیست. در قوه قضائیه هم شاهد تغییرات مثبتی بودیم اما باید بدانیم که مردم صحنه سیاست را نگاه میکنند. به هر حال یکسری نیروهای سیاسی در کشور فعالیت میکنند. این افراد قرار است مسئولیت امور را در دست بگیرند و تغییرات و تحولات را در داخل کشور انجام دهند اما کارهایی انجام میدهند که مردم احساس مختلفی پیدا میکنند.مثلاً در داخل مجلس یکسری نماینده بودند که شعار اصلیشان شفافیت بوده است الان دو سال است که مسأله شفافیت در داخل مجلس مطرح است. ملت میگویند یکسری افراد با یک وعدههایی میآیند و وقتی عملکرد را نگاه میکنند میبینند که آنها به وعدههایی که دادند عمل نمیکنند. مردم وقتی آنها را نگاه میکنند دلسرد میشوند. یا وقتی رفتار و زندگی یکسری از مسئولان را میبینند میگویند آنها چطور میتوانند مشکلات معیشتی کارگران را بفهمند. به نظرم مسأله اصلی کشور بیاعتمادی مردم و شکاف بین آنها و مسئولان است. همه مسئولان و دستگاهها باید به گونهای رفتار کنند که اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی را برگردانند. مسئولان میتوانند ساده زیست باشند و این ساده زیستی را به مردم نشان دهند بههمین علت نقش جریان دانشجویی این است که بتوانند این خلأ را پر و مطالبات مردم را پیگیری کنند. اتفاقاً ذهنیت و عملکردشان متناسب با این شرایط باشد. جریان دانشجویی باید با این وضعیت آرایش بگیرد و بتواند بر اساس این وضعیت خودش را تطبیق دهد و مطالبات خود، تولید ادبیات خود، گفتمان و کرسیهای آزاد اندیشی را متناسب با این شرایط تنظیم کند.
پاسخ صریح دستگاه دیپلماسی به گمانهزنیها
توافق، دائمی و یکباره است
گروه سیاسی / «نه تعجیل داریم و نه اجازه میدهیم کسی با وقت و انرژی ما در وین بازی کند»؛ این پیام صریح تهران در بحبوحه انجام مذاکرات احیای برجام در وین است که روز گذشته از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران مطرح شد. سخنگوی دستگاه دیپلماسی این را هم تأکید کرد که «ایران در جریان مذاکرات احیای توافق برجام حاضر به پذیرش چیزی کمتر از برجام و پذیرش تعهدی بالاتر از آن نیست و هیچگونه توافق موقتی و گام به گام را هم نخواهد پذیرفت».
سعید خطیبزاده همچنین با بیان اینکه هیأت ایران با تعامل و انعطاف وارد وین شد، ولی طرف مقابل چنین نبود، افزود: منتظریم نظر طرف مقابل را درباره دو سند دریافت کنیم. هرکجا لازم باشد هم سندها و پیشنویسهای جدید قابل رد و بدل شدن است. مهم این است که آخراین هفته که گفتوگوها از سرگرفته میشود چون گفتوگوها متوقف نشده بلکه تنفس چند روزی داده شده است.
او تصریح کرد: آخر این هفته دور بعدی آغاز خواهد شد و تاریخ دقیق در گفت وگوی باقری و مورا به زودی نهایی خواهد شد.
این موضعگیری پس از آن مطرح شد که مقامات ایران و کشورهای 1+4 از هشتم آذرماه، هفتمین دور از مذاکرات خود را با هدف احیای برجام و لغو تحریمها در هتل «کوبورگ» وین آغاز کردهاند. این در حالی بود که هیأت ایرانی به نمایندگی از دولت سیزدهم نخستین حضور خود در این ادوار از مذاکرات را تجربه میکرد و همین امر سبب بروز اما و اگرهای بسیاری از سوی گروهها و جریانهایی شده بود که بر شکست زودهنگام این مذاکرات چشم دوخته بودند اما محصول این تفاسیر شتابزده، مشارکت کم فروغ نمایندگان اروپایی بود که بدون هیچ ابتکار عملی بر سر میز مذاکره حضور یافتند و در مواجهه با حضور برنامهریزی شده هیأت ایرانی، غافلگیر شدند. به این ترتیب ادعایی که با سادهسازی میکوشید ایران را متهم به وقت کشی در مذاکرات کند، در عمل با بسته پیشنهادی دیپلماتهایی روبهرو شد که با 3 پیشنهاد روشن حاوی مؤلفههایی قابل اجرا در میدان دیپلماتیک وین حضور پیدا کرده بود.
هرچند «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا ساعاتی پس از وقفه کوتاه مدت در مذاکرات با این ادعا که تهران در این مذاکرات جدی نیست، کوشید از بار غافلگیری خود و شرکای اروپایی اش در برابر حضور پرقدرت هیأت ایرانی بکاهد اما شواهد خود گویای آن بود که طرح ابتکاری ایران افقهای تازهای در آرایش قوای شرکای برجامی گشوده است و طبعاً منافع بازیگران پرنفوذ این صحنه را در مخاطره قرار داده است تا بدان اندازه که حاضر یا ناگزیر شدهاند که به آب و آتش بزنند تا این فرایند را متوقف سازند.
ایران در طرف درست صحنه دیپلماتیک
شاهد بر درستی مسیر دیپلماتیک کشور همین بس که بهجای اجماع جهانی علیه ایران، اکنون کشمکش در جبهه تحریم کنندگان نشسته است. دستپاچگی طرف غربی از شروع طوفانی ایران در مذاکرات وین بهترین دلیل بر قرار داشتن این گفتوگوها در مسیر درست خود است و این خود به خود حاصل نشده بلکه رهاورد تشخیص بموقع و حرکت دقیق هیأت دیپلماتیک ایران در روزهای اخیر است. تأکید نمایندگان چین و روسیه بر سازنده بودن مذاکرات اخیر و این موضع «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که گفتوگوهای اخیر را ثمربخش و واقع گرایانه توصیف کرده است، بر قرار داشتن ایران در سمت درست ماجرا صحه میگذارد. «میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در مذاکرات وین در جدیدترین اظهار نظر خود در این باره تأکید کرده که لحن مذاکراتی تهران عرصه را برای مذاکره به وجود آورده است. او همچنین تأکید کرده که فقط با صبر میتوان به زبان مشترک رسید و باید از نتیجهگیریهای عجولانه پرهیز نمود.
این چنین بود که ادعاهای واهی وزیر خارجه امریکا مبنی بر ترک کردن زودهنگام وین بهدلیل عدم جدیت ایران، گوش شنوایی از سوی دیگر طرفهای برجام پیدا نکرد و از سخنگوی دستگاه دیپلماسی در نشست خبری روز گذشته نیز اینطور پاسخ گرفت: «امریکایی ها بهجای اینگونه اظهارات که بیشتر در چارچوب مقصر نمایی است برای اینکه از مسئولیت خودشان فرار کنند، بهتر است به راه سادهتر برگردند و اینکه به تعهداتشان در ذیل آنچه در ۲۰۱۵ امضا کردند، عمل کنند».
ادامه رایزنی کارشناسان در وین
بسته پیشنهادی ایران که به گفته علی باقری، رئیس هیأت مذاکره کننده کشورمان با دو پیشنهاد درباره لغو تحریمها و همچنین اقدامات متقابل ایران برای بازگشت به تعهدات هستهای اش همراه بود، مورد بحث و تبادل نظر هیأتهای کارشناسی در وین قرار گرفته است. کارشناسان ایرانی و کشورهای مقابل که در وین ماندهاند، از فرصت وقفه کوتاه مدت در رایزنیهای دیپلماتیک بهره برده و سعی دارند با طراحی سازوکارهای اجرایی، اختلاف نظرهای جاری را به کمترین میزان ممکن برسانند. امری که نشان میدهد باوجود تلاش جریان سازان برای ابری نشان دادن هوای مذاکرات در وین، میتوان چشماندازی روشن برای این دور از گفتوگوها پیشبینی کرد. قابل انتظار بود طرح مکتوب تهران که با هدف روشن لغو تحریمها و از سرگیری تعهدات برجامی اش طراحی شده بود، مجال چندانی به نمایندگان غربی برای گفتوگو و چانه زنی ندهد و آنها که با خواستههای حداقلی و سردرگم خود را به وین رسانده بودند، از هیأت ایرانی بخواهند برای کسب تکلیف به پایتختهای خود بازگردند. با وجود این به گفته «انریکه مورا»، مسئول اروپایی هماهنگ کننده برجام این وقفه چند روزه چهارشنبه یا پنجشنبه آینده به پایان میرسد و رایزنیهای داغ برجامی بار دیگر از سر گرفته خواهد شد.
رجزخوانی بیحاصل تل آویو
رایزنیهای دیپلماتیکی که این روزها از سوی مقامات صهیونیستی با مسئولان بلندپایه غربی با موضوع ویژه ایران به جریان افتاده است در کنار تهدیدات موهوم گاه و بیگاه نظامی «تل آویو»، نشان از آن دارد که رژیم اسرائیل همچنان از راهبرد مشت آهنین در منطقه و مظلوم نمایی در غرب دست نکشیده است و اکنون گمان میکند که فرصتی برای بهرهبرداری از تحولات جاری یافته است. «نفتالی بنت»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در جدیدترین ادعاهای خود از قدرتهای جهانی خواسته ایران را تحت فشار قرار دهند که غنیسازی اورانیوم را تا قبل از دور بعدی مذاکرات متوقف کند. خواستهای که به اعتقاد سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در شرایطی مطرح شده که این رژیم در حضیض مشروعیت و قدرت خود است و مدام در پی فرافکنی و ایجاد موضوعات مصنوعی در نظام بینالملل است. وجه جالب خواسته نخستوزیر رژیم اسرائیل، بهرهمندی از کلاهکهای هستهای است که هرگز خود را برای چرایی و چگونگی داشتن آن پاسخگوی مراجع حقوقی بینالملل ندانسته است. با این همه گفتن ندارد که موقعیت رژیم اسرائیل در افکار عمومی منطقه و جهان رو به وخامت نهاده است. از اینرو از نظر تل آویو، ممانعت از دستیابی ایران به حقوق مسلم خود ذیل رفع تحریمها و القای موهوم وجود خطرات از سوی آن، کشورهای غربی را وادار میکند مجدداً پشت اسرائیل صف کشیده و به سیاست حمایت بیچون و چرا از این رژیم روی بیاورند. افزون شدن این تلاش ها در شرایطی که حضور پررنگ دولت جدید ایران در مذاکرات اخیر وین زیرپای تل آویو را سست و سستتر کرده است، معنادار شده است. از سوی دیگر وجه دیگر دست و پا زدنهای بیحاصل تل آویو در مواجهه با ایران را باید در پیروزیهای مهمی دید که جریان مقاومت اسلامی با حمایت ایران در برابر رژیم اسرائیل کسب کرده و نتیجهای جز تحقیر شدن رهبران این رژیم در چشم شهروندان عرب و بیمعنا کردن رجزخوانیهای بیحاصل آنها نداشته است.
به هر روی مذاکرات هوشمندانه نمایندگان دولت جدید ایران در عرصه دیپلماتیک با قدرتهای بزرگ جهانی برای رفع تحریمهای ناعادلانه همه روندهای مورد نظر دشمنان را به هم ریخته است. پیداست که این رویکرد طراحی شده در حوزه سیاست خارجی منطقهای و جهانی ایران، میدان تأثیری خواهد داشت که از نظر مقامات کشورمان دور نخواهد ماند و به پیگیری سیاستی میانجامد که مانع از بهثمر رسیدن تلاش برای ایجاد جبهه متحدی به رهبری پنهان اسرائیل شود.
بــــرش
امیرعبداللهیان: سه کشور اروپایی هیچ ابتکار عمل چشمگیر و قابل ارائهای نداشتند
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در خلال نشست خبری مشترک با «فیصل مقداد»، همتای سوریاش از رویکرد منفعلانه تروئیکای اروپایی در مذاکرات وین انتقاد کرد. امیرعبداللهیان با اعلام اینکه ما با حسن نیت و جدیت، برنامه و با ابتکار در دور اول مذاکرات جدید در وین حضور یافتیم، به رایزنیهای اخیر با همتایان خارجی خود درباره این موضوع اشاره کرد و گفت: «من از چند روز قبل چه در تماس با وزرای خارجه پنج کشور عضو برجام و چه گفتوگوها با «جوزپ بورل» اعلام کردم که آنها باید به اندازهای که در هفتههای گذشته و چهار ماه گذشته علاقهمند و مشتاق برپاشدن میز مذاکرات در وین بودهاند، در مذاکره حضور پیدا کنند و در این مرحله دارای ابتکار عمل و حسن نیت و برنامهای برای لغو تحریمهای برجام باشند.» او هدفگذاری دولت جدید را پیگیری لغو کامل تحریمهای برجامی و بازگشت کامل طرفهای مقابل به تعهداتشان در برجام و اجرای آن تعهدات دانست. وزیر خارجه همچنین درباره مذاکرات وین و اظهارنظراتی که به نقل از یکی از مشاوران رئیس تیم مذاکرهکننده بیان شده مبنی بر اینکه ایران در صورت شکست مذاکرات «پلان B» دارد، نیز گفت: «ما مشاور رسانهای بی نام و نشان نداریم و مواردی اینچنینی بیان میشود مورد تأیید ما نیست. مواضع رسمی ایران و تیم مذاکرهکننده ما یا توسط مذاکرهکننده ارشد ما یا توسط سخنگوی وزارت خارجه یا من عنوان میشود.»
سعید خطیبزاده همچنین با بیان اینکه هیأت ایران با تعامل و انعطاف وارد وین شد، ولی طرف مقابل چنین نبود، افزود: منتظریم نظر طرف مقابل را درباره دو سند دریافت کنیم. هرکجا لازم باشد هم سندها و پیشنویسهای جدید قابل رد و بدل شدن است. مهم این است که آخراین هفته که گفتوگوها از سرگرفته میشود چون گفتوگوها متوقف نشده بلکه تنفس چند روزی داده شده است.
او تصریح کرد: آخر این هفته دور بعدی آغاز خواهد شد و تاریخ دقیق در گفت وگوی باقری و مورا به زودی نهایی خواهد شد.
این موضعگیری پس از آن مطرح شد که مقامات ایران و کشورهای 1+4 از هشتم آذرماه، هفتمین دور از مذاکرات خود را با هدف احیای برجام و لغو تحریمها در هتل «کوبورگ» وین آغاز کردهاند. این در حالی بود که هیأت ایرانی به نمایندگی از دولت سیزدهم نخستین حضور خود در این ادوار از مذاکرات را تجربه میکرد و همین امر سبب بروز اما و اگرهای بسیاری از سوی گروهها و جریانهایی شده بود که بر شکست زودهنگام این مذاکرات چشم دوخته بودند اما محصول این تفاسیر شتابزده، مشارکت کم فروغ نمایندگان اروپایی بود که بدون هیچ ابتکار عملی بر سر میز مذاکره حضور یافتند و در مواجهه با حضور برنامهریزی شده هیأت ایرانی، غافلگیر شدند. به این ترتیب ادعایی که با سادهسازی میکوشید ایران را متهم به وقت کشی در مذاکرات کند، در عمل با بسته پیشنهادی دیپلماتهایی روبهرو شد که با 3 پیشنهاد روشن حاوی مؤلفههایی قابل اجرا در میدان دیپلماتیک وین حضور پیدا کرده بود.
هرچند «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا ساعاتی پس از وقفه کوتاه مدت در مذاکرات با این ادعا که تهران در این مذاکرات جدی نیست، کوشید از بار غافلگیری خود و شرکای اروپایی اش در برابر حضور پرقدرت هیأت ایرانی بکاهد اما شواهد خود گویای آن بود که طرح ابتکاری ایران افقهای تازهای در آرایش قوای شرکای برجامی گشوده است و طبعاً منافع بازیگران پرنفوذ این صحنه را در مخاطره قرار داده است تا بدان اندازه که حاضر یا ناگزیر شدهاند که به آب و آتش بزنند تا این فرایند را متوقف سازند.
ایران در طرف درست صحنه دیپلماتیک
شاهد بر درستی مسیر دیپلماتیک کشور همین بس که بهجای اجماع جهانی علیه ایران، اکنون کشمکش در جبهه تحریم کنندگان نشسته است. دستپاچگی طرف غربی از شروع طوفانی ایران در مذاکرات وین بهترین دلیل بر قرار داشتن این گفتوگوها در مسیر درست خود است و این خود به خود حاصل نشده بلکه رهاورد تشخیص بموقع و حرکت دقیق هیأت دیپلماتیک ایران در روزهای اخیر است. تأکید نمایندگان چین و روسیه بر سازنده بودن مذاکرات اخیر و این موضع «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که گفتوگوهای اخیر را ثمربخش و واقع گرایانه توصیف کرده است، بر قرار داشتن ایران در سمت درست ماجرا صحه میگذارد. «میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در مذاکرات وین در جدیدترین اظهار نظر خود در این باره تأکید کرده که لحن مذاکراتی تهران عرصه را برای مذاکره به وجود آورده است. او همچنین تأکید کرده که فقط با صبر میتوان به زبان مشترک رسید و باید از نتیجهگیریهای عجولانه پرهیز نمود.
این چنین بود که ادعاهای واهی وزیر خارجه امریکا مبنی بر ترک کردن زودهنگام وین بهدلیل عدم جدیت ایران، گوش شنوایی از سوی دیگر طرفهای برجام پیدا نکرد و از سخنگوی دستگاه دیپلماسی در نشست خبری روز گذشته نیز اینطور پاسخ گرفت: «امریکایی ها بهجای اینگونه اظهارات که بیشتر در چارچوب مقصر نمایی است برای اینکه از مسئولیت خودشان فرار کنند، بهتر است به راه سادهتر برگردند و اینکه به تعهداتشان در ذیل آنچه در ۲۰۱۵ امضا کردند، عمل کنند».
ادامه رایزنی کارشناسان در وین
بسته پیشنهادی ایران که به گفته علی باقری، رئیس هیأت مذاکره کننده کشورمان با دو پیشنهاد درباره لغو تحریمها و همچنین اقدامات متقابل ایران برای بازگشت به تعهدات هستهای اش همراه بود، مورد بحث و تبادل نظر هیأتهای کارشناسی در وین قرار گرفته است. کارشناسان ایرانی و کشورهای مقابل که در وین ماندهاند، از فرصت وقفه کوتاه مدت در رایزنیهای دیپلماتیک بهره برده و سعی دارند با طراحی سازوکارهای اجرایی، اختلاف نظرهای جاری را به کمترین میزان ممکن برسانند. امری که نشان میدهد باوجود تلاش جریان سازان برای ابری نشان دادن هوای مذاکرات در وین، میتوان چشماندازی روشن برای این دور از گفتوگوها پیشبینی کرد. قابل انتظار بود طرح مکتوب تهران که با هدف روشن لغو تحریمها و از سرگیری تعهدات برجامی اش طراحی شده بود، مجال چندانی به نمایندگان غربی برای گفتوگو و چانه زنی ندهد و آنها که با خواستههای حداقلی و سردرگم خود را به وین رسانده بودند، از هیأت ایرانی بخواهند برای کسب تکلیف به پایتختهای خود بازگردند. با وجود این به گفته «انریکه مورا»، مسئول اروپایی هماهنگ کننده برجام این وقفه چند روزه چهارشنبه یا پنجشنبه آینده به پایان میرسد و رایزنیهای داغ برجامی بار دیگر از سر گرفته خواهد شد.
رجزخوانی بیحاصل تل آویو
رایزنیهای دیپلماتیکی که این روزها از سوی مقامات صهیونیستی با مسئولان بلندپایه غربی با موضوع ویژه ایران به جریان افتاده است در کنار تهدیدات موهوم گاه و بیگاه نظامی «تل آویو»، نشان از آن دارد که رژیم اسرائیل همچنان از راهبرد مشت آهنین در منطقه و مظلوم نمایی در غرب دست نکشیده است و اکنون گمان میکند که فرصتی برای بهرهبرداری از تحولات جاری یافته است. «نفتالی بنت»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در جدیدترین ادعاهای خود از قدرتهای جهانی خواسته ایران را تحت فشار قرار دهند که غنیسازی اورانیوم را تا قبل از دور بعدی مذاکرات متوقف کند. خواستهای که به اعتقاد سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در شرایطی مطرح شده که این رژیم در حضیض مشروعیت و قدرت خود است و مدام در پی فرافکنی و ایجاد موضوعات مصنوعی در نظام بینالملل است. وجه جالب خواسته نخستوزیر رژیم اسرائیل، بهرهمندی از کلاهکهای هستهای است که هرگز خود را برای چرایی و چگونگی داشتن آن پاسخگوی مراجع حقوقی بینالملل ندانسته است. با این همه گفتن ندارد که موقعیت رژیم اسرائیل در افکار عمومی منطقه و جهان رو به وخامت نهاده است. از اینرو از نظر تل آویو، ممانعت از دستیابی ایران به حقوق مسلم خود ذیل رفع تحریمها و القای موهوم وجود خطرات از سوی آن، کشورهای غربی را وادار میکند مجدداً پشت اسرائیل صف کشیده و به سیاست حمایت بیچون و چرا از این رژیم روی بیاورند. افزون شدن این تلاش ها در شرایطی که حضور پررنگ دولت جدید ایران در مذاکرات اخیر وین زیرپای تل آویو را سست و سستتر کرده است، معنادار شده است. از سوی دیگر وجه دیگر دست و پا زدنهای بیحاصل تل آویو در مواجهه با ایران را باید در پیروزیهای مهمی دید که جریان مقاومت اسلامی با حمایت ایران در برابر رژیم اسرائیل کسب کرده و نتیجهای جز تحقیر شدن رهبران این رژیم در چشم شهروندان عرب و بیمعنا کردن رجزخوانیهای بیحاصل آنها نداشته است.
به هر روی مذاکرات هوشمندانه نمایندگان دولت جدید ایران در عرصه دیپلماتیک با قدرتهای بزرگ جهانی برای رفع تحریمهای ناعادلانه همه روندهای مورد نظر دشمنان را به هم ریخته است. پیداست که این رویکرد طراحی شده در حوزه سیاست خارجی منطقهای و جهانی ایران، میدان تأثیری خواهد داشت که از نظر مقامات کشورمان دور نخواهد ماند و به پیگیری سیاستی میانجامد که مانع از بهثمر رسیدن تلاش برای ایجاد جبهه متحدی به رهبری پنهان اسرائیل شود.
بــــرش
امیرعبداللهیان: سه کشور اروپایی هیچ ابتکار عمل چشمگیر و قابل ارائهای نداشتند
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در خلال نشست خبری مشترک با «فیصل مقداد»، همتای سوریاش از رویکرد منفعلانه تروئیکای اروپایی در مذاکرات وین انتقاد کرد. امیرعبداللهیان با اعلام اینکه ما با حسن نیت و جدیت، برنامه و با ابتکار در دور اول مذاکرات جدید در وین حضور یافتیم، به رایزنیهای اخیر با همتایان خارجی خود درباره این موضوع اشاره کرد و گفت: «من از چند روز قبل چه در تماس با وزرای خارجه پنج کشور عضو برجام و چه گفتوگوها با «جوزپ بورل» اعلام کردم که آنها باید به اندازهای که در هفتههای گذشته و چهار ماه گذشته علاقهمند و مشتاق برپاشدن میز مذاکرات در وین بودهاند، در مذاکره حضور پیدا کنند و در این مرحله دارای ابتکار عمل و حسن نیت و برنامهای برای لغو تحریمهای برجام باشند.» او هدفگذاری دولت جدید را پیگیری لغو کامل تحریمهای برجامی و بازگشت کامل طرفهای مقابل به تعهداتشان در برجام و اجرای آن تعهدات دانست. وزیر خارجه همچنین درباره مذاکرات وین و اظهارنظراتی که به نقل از یکی از مشاوران رئیس تیم مذاکرهکننده بیان شده مبنی بر اینکه ایران در صورت شکست مذاکرات «پلان B» دارد، نیز گفت: «ما مشاور رسانهای بی نام و نشان نداریم و مواردی اینچنینی بیان میشود مورد تأیید ما نیست. مواضع رسمی ایران و تیم مذاکرهکننده ما یا توسط مذاکرهکننده ارشد ما یا توسط سخنگوی وزارت خارجه یا من عنوان میشود.»
رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد
وضعیت ورود ارز به کشور خوب است
رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به عرضه ۳۶ میلیارد دلار ارز از ابتدای امسال تاکنون، گفت: در سالجاری دسترسی این بانک و سیستم اقتصادی کشور به منابع ارزی بهبود قابل ملاحظهای داشته است.
علی صالحآبادی روز دوشنبه در جمع خبرنگاران افزود: از نظر ورود ارز به کشور در شرایط بسیار خوبی هستیم و پیشبینی من این است که در آینده نزدیک اوضاع روبه بهبود خواهد رفت. وی گفت: از ابتدای سال تاکنون ۳۶ میلیارد دلار ارز، عرضه شده است که برابر کل عرضه ارز در سال گذشته بود. وی با بیان اینکه ما دو بازار مهم نیما و متشکل ارزی در حوزه ارز داریم، اضافه کرد: در سامانه نیما صادرکنندگان، ارز خود را عرضه میکنند. رئیس کل بانک مرکزی گفت: از ابتدای سال تا روز ۱۵ آذرماه برگشت ارز حاصل از صادرات غیرنفتی در سامانه نیما ۲۲.۴ میلیارد دلار و عرضه ارز صادرکنندگان در سامانه نیما ۲۰ میلیارد دلار بوده است.
وی ادامه داد: از ابتدای سال تاکنون در مجموع ۳۶ میلیارد دلار ارز برای کل کالاها بخشی در سامانه نیما و بخشی در شبکه بانکی تأمین شده که نسبت به سال گذشته افزایش داشته است. صالح آبادی گفت: سال گذشته کمتر از ۳۶ میلیارد دلار ارز عرضه شده است در حالی که امسال در کمتر از ۹ ماه ۳۶ ملیارد دلار عرضه ارز بانکی، نیما و ارز اشخاص توسط بانک مرکزی عرضه شده است.
وی افزود: یکی از ضرورتهایی که به صورت جدی دنبال میکنیم تقویت عرضه ارز در بازار با مشوقهایی است که در نظر داریم. رئیس کل بانک مرکزی ادامه داد: همچنین تقاضاهایی که ممکن است خارج از بازار نیما باشد را نیز تسهیل میکنیم تا از طریق سامانه نیما ارز خود را دریافت کنند.
صالحآبادی تصریح کرد: موضوع ثبت سفارش و تعیین منشأ ارز در حوزه واردات موضوع مهمی است که تلاش میکنیم در تمام مناطق کشور، ارز از طریق سامانه نیما عرضه و تقاضا نیز از این طریق تأمین شود.
رشد ۳.۷ برابری معامله ارز در بازار متشکل ارزی
وی گفت: در بازار متشکل ارزی یا بازار اسکناس ارزی نیز ۱.۳ میلیارد دلار از ابتدای سال معامله انجام شده که در مقایسه با دوره مشابه سال گذشته ۳.۷ برابر رشد داشته که این عرضه عمدتاً توسط صادرکنندگان بوده است. رئیس کل بانک مرکزی توضیح داد: در مقررات ارزی آمده است که اگر صادرکنندهای بخواهد بخشی از منابع حاصل از صادرات را به صورت اسکناس برگرداند مانعی ندارد و میتواند در بازار متشکل ارزی عرضه کند.
صالحآبادی با بیان اینکه ارز اصلی کشور از طریق سامانه نیما و حجم بالا تأمین میشود، گفت: روز یکشنبه ۲۳۷ میلیون دلار معامله شده و این تداوم دارد و هیچ مشکلی در عرضه ارز در سامانه نیما نداریم. دسترسی خوبی به ارزها داریم و نیازها از این بازار، قابل تأمین میشود. وی افزود: در عرضه ارز صادرکنندگان در نیما نیز که ۷۰ درصد رشد داشته روند خوبی داریم و در ماههای آینده وضعیت خوبی را در بازار حواله و اسکناس خواهیم داشت و مشکلی برای تأمین ارز نداریم.
وی تأکید کرد: در کمتر از ۹ ماه گذشته ۱۱ میلیارد دلار ارز برای واردات کالای اساسی و دارو تأمین شده و این رقم علاوه بر واردات واکسن کرونا بوده است. صالحآبادی افزود: ۱.۵ میلیارد دلار برای واردات واکسن کرونا پرداخت شده است و مشکلی در این زمنیه نداریم.
کاهش رشد تورم
وی درخصوص نرخ تورم نیز گفت: یکی از موضوعات مهم نرخ تورم است و سال گذشته و در دوران آغاز فعالیت دولت جدید، نرخ تورم در کشور بالا بود.
صالحآبادی گفت: اما در دو ماه اخیر نرخ تورم نقطه به نقطه در حال کاهش بوده و این به معنای این نیست که تورم نداریم، تورم داریم ولی رشد تورم کاهش یافته است.
وی افزود: در مهر و آبان ماه تورم نقطه به نقطه ۱۳.۹ درصد کاهش داشته است و نرخ تورم ۱۲ ماهه نیز نزولی شده و ۲.۵ واحد درصد کاهش یافته است.
رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به رشد پایه پولی گفت: رشد پایه پولی در سال ۹۹ برابر ۳۰.۱ درصد و سهم خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی در رشد پایه پولی ۳۴.۸ واحد درصد بوده است یعنی بیش از کل رشد پایه پولی، رشد سهم خالص دارایی خارجی بانک مرکزی رخ داده است.
رئیس کل بانک مرکزی گفت: امسال در هشت ماهه رشد پایه پولی ۱۷.۸ درصد بوده است که سهم خالص دارایی خارجی ۶.۵ واحد درصد بوده است که این امر حاکی از این است که سهم افزایش خالص دارایی خارجی در مقایسه با سال گذشته خیلی کمتر بوده است.
وی در خصوص برنامههای بانک مرکزی برای کاهش نرخ تورم، گفت: در نظر داریم رشد ترازنامه بانکها را مدیریت کنیم.
علی صالحآبادی روز دوشنبه در جمع خبرنگاران افزود: از نظر ورود ارز به کشور در شرایط بسیار خوبی هستیم و پیشبینی من این است که در آینده نزدیک اوضاع روبه بهبود خواهد رفت. وی گفت: از ابتدای سال تاکنون ۳۶ میلیارد دلار ارز، عرضه شده است که برابر کل عرضه ارز در سال گذشته بود. وی با بیان اینکه ما دو بازار مهم نیما و متشکل ارزی در حوزه ارز داریم، اضافه کرد: در سامانه نیما صادرکنندگان، ارز خود را عرضه میکنند. رئیس کل بانک مرکزی گفت: از ابتدای سال تا روز ۱۵ آذرماه برگشت ارز حاصل از صادرات غیرنفتی در سامانه نیما ۲۲.۴ میلیارد دلار و عرضه ارز صادرکنندگان در سامانه نیما ۲۰ میلیارد دلار بوده است.
وی ادامه داد: از ابتدای سال تاکنون در مجموع ۳۶ میلیارد دلار ارز برای کل کالاها بخشی در سامانه نیما و بخشی در شبکه بانکی تأمین شده که نسبت به سال گذشته افزایش داشته است. صالح آبادی گفت: سال گذشته کمتر از ۳۶ میلیارد دلار ارز عرضه شده است در حالی که امسال در کمتر از ۹ ماه ۳۶ ملیارد دلار عرضه ارز بانکی، نیما و ارز اشخاص توسط بانک مرکزی عرضه شده است.
وی افزود: یکی از ضرورتهایی که به صورت جدی دنبال میکنیم تقویت عرضه ارز در بازار با مشوقهایی است که در نظر داریم. رئیس کل بانک مرکزی ادامه داد: همچنین تقاضاهایی که ممکن است خارج از بازار نیما باشد را نیز تسهیل میکنیم تا از طریق سامانه نیما ارز خود را دریافت کنند.
صالحآبادی تصریح کرد: موضوع ثبت سفارش و تعیین منشأ ارز در حوزه واردات موضوع مهمی است که تلاش میکنیم در تمام مناطق کشور، ارز از طریق سامانه نیما عرضه و تقاضا نیز از این طریق تأمین شود.
رشد ۳.۷ برابری معامله ارز در بازار متشکل ارزی
وی گفت: در بازار متشکل ارزی یا بازار اسکناس ارزی نیز ۱.۳ میلیارد دلار از ابتدای سال معامله انجام شده که در مقایسه با دوره مشابه سال گذشته ۳.۷ برابر رشد داشته که این عرضه عمدتاً توسط صادرکنندگان بوده است. رئیس کل بانک مرکزی توضیح داد: در مقررات ارزی آمده است که اگر صادرکنندهای بخواهد بخشی از منابع حاصل از صادرات را به صورت اسکناس برگرداند مانعی ندارد و میتواند در بازار متشکل ارزی عرضه کند.
صالحآبادی با بیان اینکه ارز اصلی کشور از طریق سامانه نیما و حجم بالا تأمین میشود، گفت: روز یکشنبه ۲۳۷ میلیون دلار معامله شده و این تداوم دارد و هیچ مشکلی در عرضه ارز در سامانه نیما نداریم. دسترسی خوبی به ارزها داریم و نیازها از این بازار، قابل تأمین میشود. وی افزود: در عرضه ارز صادرکنندگان در نیما نیز که ۷۰ درصد رشد داشته روند خوبی داریم و در ماههای آینده وضعیت خوبی را در بازار حواله و اسکناس خواهیم داشت و مشکلی برای تأمین ارز نداریم.
وی تأکید کرد: در کمتر از ۹ ماه گذشته ۱۱ میلیارد دلار ارز برای واردات کالای اساسی و دارو تأمین شده و این رقم علاوه بر واردات واکسن کرونا بوده است. صالحآبادی افزود: ۱.۵ میلیارد دلار برای واردات واکسن کرونا پرداخت شده است و مشکلی در این زمنیه نداریم.
کاهش رشد تورم
وی درخصوص نرخ تورم نیز گفت: یکی از موضوعات مهم نرخ تورم است و سال گذشته و در دوران آغاز فعالیت دولت جدید، نرخ تورم در کشور بالا بود.
صالحآبادی گفت: اما در دو ماه اخیر نرخ تورم نقطه به نقطه در حال کاهش بوده و این به معنای این نیست که تورم نداریم، تورم داریم ولی رشد تورم کاهش یافته است.
وی افزود: در مهر و آبان ماه تورم نقطه به نقطه ۱۳.۹ درصد کاهش داشته است و نرخ تورم ۱۲ ماهه نیز نزولی شده و ۲.۵ واحد درصد کاهش یافته است.
رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به رشد پایه پولی گفت: رشد پایه پولی در سال ۹۹ برابر ۳۰.۱ درصد و سهم خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی در رشد پایه پولی ۳۴.۸ واحد درصد بوده است یعنی بیش از کل رشد پایه پولی، رشد سهم خالص دارایی خارجی بانک مرکزی رخ داده است.
رئیس کل بانک مرکزی گفت: امسال در هشت ماهه رشد پایه پولی ۱۷.۸ درصد بوده است که سهم خالص دارایی خارجی ۶.۵ واحد درصد بوده است که این امر حاکی از این است که سهم افزایش خالص دارایی خارجی در مقایسه با سال گذشته خیلی کمتر بوده است.
وی در خصوص برنامههای بانک مرکزی برای کاهش نرخ تورم، گفت: در نظر داریم رشد ترازنامه بانکها را مدیریت کنیم.
گفتوگوی «ایران» با فاطمه سادات میرعالی نویسنده کتاب «حوض خون»
ناگفتههای 64 راوی از قلب رختشویخانه رزمندگان
مریم شهبازی
خبرنگار
«حوض خون» روایتی برخاسته از دوران جنگ است، از سالهایی که اندیمشک گلوگاه نظامی مهمی در خطه خوزستان بود. ماجرای زنانی که بههیچ قیمتی حاضر به ترک دیار خود نشدند؛ ماندند به پشتیبانی مردانی که با کمترین امکانات بعثیها را عقب راندند. «فاطمه سادات میرعالی» در این کتاب به ثبت بخشی از تاریخ شفاهی زادگاه خود پرداخته و ناگفتههای بسیاری از زنان رختشوی خانه بیمارستان کلانتری را با مخاطب درمیان گذاشته است. زنانی که فراتر از حد انتظار، منشأ فعالیتهای بسیاری شدند و بیهیچ چشمداشتی سهمی بسزا در حفظ آب و خاک کشورمان ایفا کردند. چهارم آذرماه سالروز بمباران اندیمشک بود؛ شهری که حتی در عرصه جهانی نیز سابقه طولانیترین بمباران مداوم هوایی، بعد از جنگ جهانی دوم به تاریخ آن گره خورده است. به این بهانه، گفتوگویی با میرعالی، پژوهشگر و نویسنده کتاب «حوض خون» داشتیم؛ کتابی که از سوی نشر« راه یار» روانه کتابفروشیها شده و توانسته توجه اهالی ادبیات و آنهایی را که در دفاع مقدس حضور داشتند به خود جلب کند.
در عرصه جهانی نام «اندیمشک» بهعنوان شهری ثبت شده که از جنگ جهانی دوم تا امروز شاهد طولانیترین حمله هوایی بوده؛ برابر با یکصد دقیقه مداوم. البته بحث حماسه آفرینیهای ساکنان آن که نقش مهمی در دوران جنگ تحمیلی هم ایفا کردهاند، از این بابت بوده که شما «حوض خون» را پیرامون بخشی از تاریخ شفاهی این شهر نوشتهاید؟
نکته مهمی که به آن اشاره کردید از معدود اطلاعاتی است که درباره وقایعی که بر این شهر و مردم آن گذشته در دست بود؛ اتفاقاتی که بخشی از آن به همان بمباران چهارم آذرماه سال 1365 بازمی گردد. اما این واقعه تنها ماجرایی نیست که طی جنگ تحمیلی بر اهالی شهر اندیمشک واقع شده است متأسفانه حتی درباره همین حمله هوایی هم کار چندانی انجام نشده و در نهایت به برخی خاطرات و گزارشهای مختصر ختم میشود. با این حال اتفاق مذکور دغدغه اصلی تألیف این کتاب نبوده چراکه مردم، مطالبی هرچند مختصر درباره این حمله هوایی شنیده بودند. این در شرایطی است که در همان روزهای ابتدایی جنگ، شهر اندیمشک هدف بمباران عراقیها بوده و ارتش بعث پیشروی زیادی تا استان خوزستان انجام داده بود.
در شرایطی که اندیمشک در حکم گلوگاه نظامی بوده، درست است؟
بله و بعثیها تا دروازه ورودی استان خوزستان پیشروی کرده بودند. اندیمشک از جهات بسیاری در دوره جنگ نقطه جغرافیایی استراتژیکی بهشمار میآمده، بدین صورت که خط راهآهن از آن گذر میکرده و پادگان دوکوهه با آن حجم از انبار مهمات نظامی هم آنجا دایر بوده است. اگر نیروهای مردمی و رزمندگان ایستادگی نمیکردند و عراقیها از پل کرخه عبور میکردند، خوزستان به سرعت سقوط میکرد.
و چه بسا که سرنوشت دیگری در دوران دفاع مقدس رقم میخورد!
بله، وقتی پای خاطرات مردم از آن سالها مینشینیم با گروههای مردمنهادی روبهرو میشویم که از همان بدو پیروزی انقلاب شکل گرفتند. این گروهها در دوران جنگ تحمیلی نقش بسزایی در حفظ جان و خاکمان ایفا کردند. اعضای این تشکلها به فراخور ماهیت خود تحت آموزشهای مختلفی هم قرار میگرفتند یعنی از آموزشهای نظامی گرفته تا کارهای امدادی و حتی فعالیتهای جهادی. در همین شهر اندیمشک، مردان، حتی آنهایی که هیچ سلاحی در دست نداشتند با چوب و سنگ به سمت کرخه حرکت کردند تا جلوی بعثیها را بگیرند. زنان هم در شهر ماندند، با این که اعلام شده بود شهر را ترک کنید.
فرصت کافی برای خروج از شهر وجود داشت؟
بله، امکان خروج از شهر فراهم بوده و میتوانستند از طریق خوزستان بهسمت لرستان رفته و روانه دیگر شهرها شوند. شهر تحت محاصره نبود و دشمن هنوز از رودخانه عبور نکرده بود و با هر وسیله نقلیهای امکان ترک اندیمشک فراهم بوده حتی فرصت کافی برای جمع کردن وسایل خود را نیز داشتند. مردان با کمترین امکانات ماندند و زنان هم شهر را ترک نکردند. آنقدر که در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، مقاومتهای مردمی به گونهای پیش رفت که همان پنجم، ششم مهر ماه عراقیها ناچار به عقبگرد شدند و بعثیها نرسیده به مرکز شهر متوقف شدند. این یکی از اتفاقات مهمی است که دربارهاش صحبتی نشده، این مجاهدتها حتی برای من و جوانهایی که در اندیمشک زندگی میکنیم هم ناگفته مانده است.
درباره مناطق مرزی و نقش آفرینی ساکنان شهرهایی همچون دزفول در دوران دفاع مقدس آثار متعددی نوشته شده اما چرا درباره اندیمشک کاری نشده؟
این یکی از همان دردهایی است که دغدغه شکلگیری تحقیق و پژوهشهای من و دیگر همکاران و دوستانم شد. نمیدانم، شاید بخشی از پاسخ سؤالتان را بتوان در این دانست که شهرهای به نسبت محروم استان خوزستان به امکانات و آموزشی که منجر به مکتوب کردن تاریخ شفاهیشان شود، دسترسی نداشتهاند.
حتی در میان نویسندگان ادبیات دفاع مقدس هم با چهرههایی که برخاسته از این خطه باشند، روبهرو نیستیم!
بله و این از جمله دلایلی است که درباره اندیمشک اطلاعات مکتوب چندانی در دست نیست. از سوی دیگر مردم هم تمایل چندانی به گفتوگو نداشتند. آنان برای حفظ انقلاب و بدون هیچ توقعی دست به این کار زده بودند و میگفتند هرچه کردهایم در راه خدا بوده است. اینها دنبال شهرت نبودند وگرنه همان روزهای جنگ هم میتوانستند به صحبت با رسانهها بنشینند و در وصف اقدامات خود بگویند. هرچند که به هر حال این مجاهدتها باید ثبت بشود و خوشبختانه عدهای از اهالی فرهنگ هم متوجه ضرورت مکتوب کردن تاریخ شفاهیمان شدهاند. آیندگان باید بدانند که برای حفظ این مرز و بوم چه از خودگذشتگیهایی انجام شده است.
از ضرورتهای تألیف این کار گفتید، اما چرا اندیمشک؟
من خودم از اهالی این شهر هستم، در دوره دانشجویی همراه با دیگر دانشجویان بسیجی برنامههای مختلفی برای دیدار با خانواده شهدا داشتیم. در این دیدارها که به سالهای 92-91 بازمیگردد در جریان بخشی از تاریخ شفاهی قرار گرفتم. راستش تا آن زمان خودم هم اطلاعات چندانی نداشتم. وقتی پای گفتوگو با مادران و پدران شهدا مینشستم با روشهای تازهای از مجاهدتهای مردم در دوره جنگ تحمیلی روبهرو میشدم؛ این که گاهی فداکاریهای خانوادههای آنان چیزی کم از جانفشانی فرزندانشان نداشته است. وقتی علاقهمند به دریافت اطلاعات بیشتری در این باره شدم، نهایت اسنادی که قادر به مطالعهشان بودم وصیتنامه شهدا یا گزارشهایی مختصر و کلی در دانشگاه بودند. همان حول و حوش، طی برپایی کنگره شهدای اندیمشک مسئولیت بخشی از اسناد بهعهده من گذاشته شد که کار دشواری بود. گاهی از تصاویری که به دستمان میرسید هیچ اطلاعاتی در اختیار نبود. در همان کنگره، عظیم مهدینژاد ما را به این باور رساند که وظیفه گام نهادن به این عرصه و کمک به ثبت آن را داریم.
مسئولیت آقای مهدینژاد در این کنگره چه بود؟
ایشان مستندساز و فیلمساز ساکن مشهد است که اصالتی اندیمشکی دارد. مسئولان کنگره برای ساخت مستندی درباره پل کرخه از او دعوت کرده بودند. کار را که خواست شروع کند، متوجه شد محتوا و دادهای در این باره وجود ندارد و مدام درباره این فقدان میگفت. آنقدر برای ما جزوههایی درباره تاریخ شفاهی، تاریخ معاصر و... آورد که بیش از پیش مشتاق به پیگیری شدیم. بدین ترتیب بعد از اتمام کنگره برای شروع جدی کارمان، جلسهای چندنفره برپا کردیم.
از کی شروع کردید؟
همان سال 93. آقای مهدینژاد تأکید کرد کنگره بزودی تمام میشود و ما هیچ کاری انجام ندادهایم. اطلاعات خیلی خوبی از وقایعی داشت که بر اندیمشک گذشته بود. هر نکته و یافته تازهای را با ما در میان میگذاشت، وگرنه من که خودم تجربهای از سالهای جنگ نداشتم. آموزشهای آقای مهدینژاد و جلساتی که برای من و دیگر علاقه مندان برپا میکرد، بتدریج اطلاعات خوبی در اختیارمان گذاشت. رفته رفته برخی از اعضای گروه بابت مشغلههای شخصی از جمعمان رفتند و من ماندم با خانم نیکدل و خود آقای مهدی نژاد. گاهی ساعتها مشغول بررسی و واکاوی این مباحث و مسائل بودیم. محله به محله سراغ آدمها میرفتیم. بنای کارمان را بر تألیف کتابی بر اساس اطلاعات و مستندات تاریخی گذاشتیم که بتوان از آن بهعنوان منبعی برای استفاده در تولیدات فرهنگی حوزههای مختلف استفاده کرد. کمکم یاد گرفتیم که هرکدام را چطور باید استخراج کرد یا به چه کارمان میآیند. به مرور تعدادمان هم بیشتر شد.
قرار کارتان را بر مکتوب کردن تاریخ شفاهی زادگاهتان گذاشتید؟
رسالت اولیهمان بر ثبت تاریخ شفاهی زادگاهمان بود اما عهد کردیم به سراغ هر نقطهای از کشورمان که بعد از انقلاب در آن کاری ارزشمند انجام شده اما دیده نشده، برویم. از سوی دیگر تصمیم گرفتیم یافتهها و تجربیاتمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم. کسب اطلاعات درباره زادگاهمان سبب شد که بدانیم چقدر کار انجام نشده مانده که باید سراغ آنها رفت. با تحقیق درباره اندیمشک و روستاهای حومه آن شروع کردیم اما به مرور جغرافیای مورد توجهمان را گسترش دادیم. تعدادی کتاب نیز درباره تاریخ شفاهی اندیمشک منتشر شده،اما اغلب اینها تنها در سطح استان قابل دسترسی هستند. عهد کردیم تلاشمان هر آوردهای داشت، آن را به دست علاقه مندان سراسر کشور برسانیم. باید کاری انجام داد تا دفاع مقدس و کاری که مردم و رزمندگان طی هشت سال انجام دادهاند به گوش جهانیان برسد.
نگاه و ضرورتی که دیگر کشورها متوجه آن شدهاند اما درباره دفاع مقدس آن طور که باید کاری نشده، مصداق آن هم کتابها و فیلمهای بیشماری است که همچنان درباره وقایعی نظیر جنگ جهانی دوم ساخته میشود و اتفاقاً مورد توجه هم قرار میگیرد!
اما این در حالی است که هنوز بخش اعظم اطلاعات مرتبط با جنگ تحمیلیمان ثبت نشده و اهالی فرهنگ و هنر به بسیاری از این ظرفیتها دسترسی ندارند و این ضرورت مهمی است که نباید از آن غفلت کرد. خوشبختانه با همین نگاه موفق به احداث و اداره مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید «جواد زیوداری» شدهایم؛ شهیدی که از بسیاری جهات منشأ اثر بوده است. اغلب اندیمشکیها از شهید زیوداری بهعنوان الگو یاد میکنند؛ هرچند که با موانع زیادی هم در دوره حیات خود روبهرو بوده. اما اجازه نمیدهیم که موانع ما را عقب براند. شروع کارمان با سه نفر بود اما حالا گروه خوبی تشکیل شده که حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
روحیه خاصی که درباره مردم اندیمشک به آن اشاره کردید، کار شما و همکارانتان را در پژوهشها دشوار نکرد؟
سالهای ابتدایی شروع کارمان سختی زیادی متحمل شدیم که بخشی درباره همین مسألهای است که اشاره کردید. نگاه ما به این افراد در جایگاه قهرمانهای ملی بود هرچند که خودشان علاقهای به طرح این فداکاریها نداشتند. برای راضی کردن برخی از این زنان به صحبت کردن چند سال وقت صرف شده است. بعضی از آنان را به دفترمان دعوت میکردیم، وقتی با آن فضای ساده و بیآلایش روبهرو میشدند تعجب میکردند که با کمترین امکانات مشغول فعالیت هستیم. گاهی همین مسأله خلوص نیتمان را به آنان ثابت میکرد و آنها نیز همراهیمان میکردند.
چرا 64 راوی را برای این کتاب انتخاب کردید؟ و این که اصلاً چرا سراغ زنان رفتید؟
درباره خط مقدم گفتههای بسیار نقل و مکتوب شده، اما درباره پشتیبانی خط مقدم ناگفتههای زیادی وجود دارد. در بررسیهایی که انجام دادیم سراغ این موضوع رفتیم که از هر بخش از گروهها و افراد مؤثر در دوران دفاع مقدس تا چه اندازه در خلال کتابها گفته شده است. بسیاری از اینها سهم ناچیزی از منابع مکتوب امروزمان دارند. نکته غم انگیز این که برخی از اینها مردهاند و اگر تلاشی صورت نگیرد، معلوم نیست باقی افرادی که این گنجینههای گرانبها را در ذهن خود دارند تا کی زنده باشند. این که پرسیدید چرا سراغ زنان رفتیم از جهت ضرورتی است که در ثبت اطلاعات آنان احساس میشد.
اما نگفتید چرا 64 راوی؟ و این که چرا رختشویخانه را انتخاب کردید؟
زیرا موفق به گفتوگو با همین تعداد شدیم. بسیاری از این زنان فوت شده بودند و تعدادی را هم پیدا نکردیم. طی همان بررسیهای گروهی به زنان رختشویخانه رسیدیم، افرادی که مسئولیت شست و شوی لباسهای خون آلود رزمندگان را برعهده داشتند. شاید بگویید رختشویی که کار خاصی نبوده! در صورتی که اگر این زنان چنین کاری انجام نمیدادند بار بیشتری به دوش بیمارستان میافتاد. این زنان دست بهکاری زدند که پشتیبان جدی بیمارستانها شده بودند. فراتر از کاری که به عهده گرفته بودند حتی به خانواده شهدا هم سر میزدند و به آنان روحیه میبخشیدند. برای رزمندگان بافندگی و کمک جمعآوری میکردند. حتی به کمک امدادگران برای انجام کارهای اولیه مانند کمک به زخمیها میرفتند. یکی از همین زنانی که دربارهاش در «حوض خون» آمده مسئول جمعآوری پول برای خرید آمبولانس میشود. این رختشویخانه انگار یک مقر برای سازماندهی سایر فعالیتهای جدی آنان بوده است. اینها در کنار آن حجم بالا از فعالیتهای اجتماعی حتی از خانواده خود غفلت نمیکردند و پیگیر تحصیل فرزندان خود نیز بودند.
شما و همکارانتان سراغ زنانی رفتید که بهکاری مشترک مشغول بودند، نگران نبودید که حاصل گفتوگوها تألیف کتابی با خاطرات مشابه و حتی تکراری شود؟
این نگرانی وجود داشت و از همین بابت است که در کنار توجه به خاطرات مذکور تلاش شده جنبههایی از دیگر فعالیتها و حتی زندگی شخصی این زنان پیش روی مخاطبان قرار بگیرد تا مخاطب بداند کارهر یک از این زنان در چه موقعیتی و تحت چه شرایطی بوده است.
اطلاعاتی از این زنان در دست بود یا همه مطالب مندرج در کتاب حاصل بررسیهای گروهی خودتان است؟
نه، چیزی در دست نبود. گاهی به ناچار باید محله به محله جستوجو میکردیم. همه اطلاعات مندرج در این کتاب حاصل مطالعات میدانی است. به سرانجام رساندن این کار سختیهای بسیاری داشت، با این حال وقتی اعتقاد زنان راوی کتاب را میدیدم به خودم نهیب میزدم که سختیهای پیش روی من و همکارانم کجا و آن مشکلاتی که آنان بر سرشان آمده بود کجا! با این که برخی از اینها تحت تأثیر استفاده مداوم از شویندهها با مشکلات جدی تنفسی و حتی پوستی رو به رو شدهاند اما هنوز خواهان این هستند که اگر کاری از عهدهشان ساخته است، انجام بدهند. صحبت با این زنان برای من و همکارانم درسهای بزرگی داشت. حتی با وجود چالشهای متعدد در زندگی شخصیشان جا نزدند و تا پایان جنگ ماندند. اغلبشان هنوز دست از کار نکشیدهاند و در خلال دورهمیهای خود کارهای انساندوستانه بسیار میکنند. بنابراین من و دیگر همکاران هم ماندیم و به این کار ادامه میدهیم. با این حال، انتشار این کتاب سبب نشده که گمان کنم برای ذرهای هم که شده دین خودم را ادا کردهام. دفاع مقدس کارهای نکرده بسیاری دارد که به عزمی ملی نیاز دارد.
در آخر از این بگویید که خودتان معتقد به وجود چه ویژگی خاصی در این کتاب هستید که توانسته توجه بسیاری را جلب کند؟
پاسخ این پرسش را باید در نیت خالصانه این زنان برای مجاهدتی بزرگ جست، جز این بهدلیل دیگری نمیتوانم اشاره کنم.
خبرنگار
«حوض خون» روایتی برخاسته از دوران جنگ است، از سالهایی که اندیمشک گلوگاه نظامی مهمی در خطه خوزستان بود. ماجرای زنانی که بههیچ قیمتی حاضر به ترک دیار خود نشدند؛ ماندند به پشتیبانی مردانی که با کمترین امکانات بعثیها را عقب راندند. «فاطمه سادات میرعالی» در این کتاب به ثبت بخشی از تاریخ شفاهی زادگاه خود پرداخته و ناگفتههای بسیاری از زنان رختشوی خانه بیمارستان کلانتری را با مخاطب درمیان گذاشته است. زنانی که فراتر از حد انتظار، منشأ فعالیتهای بسیاری شدند و بیهیچ چشمداشتی سهمی بسزا در حفظ آب و خاک کشورمان ایفا کردند. چهارم آذرماه سالروز بمباران اندیمشک بود؛ شهری که حتی در عرصه جهانی نیز سابقه طولانیترین بمباران مداوم هوایی، بعد از جنگ جهانی دوم به تاریخ آن گره خورده است. به این بهانه، گفتوگویی با میرعالی، پژوهشگر و نویسنده کتاب «حوض خون» داشتیم؛ کتابی که از سوی نشر« راه یار» روانه کتابفروشیها شده و توانسته توجه اهالی ادبیات و آنهایی را که در دفاع مقدس حضور داشتند به خود جلب کند.
در عرصه جهانی نام «اندیمشک» بهعنوان شهری ثبت شده که از جنگ جهانی دوم تا امروز شاهد طولانیترین حمله هوایی بوده؛ برابر با یکصد دقیقه مداوم. البته بحث حماسه آفرینیهای ساکنان آن که نقش مهمی در دوران جنگ تحمیلی هم ایفا کردهاند، از این بابت بوده که شما «حوض خون» را پیرامون بخشی از تاریخ شفاهی این شهر نوشتهاید؟
نکته مهمی که به آن اشاره کردید از معدود اطلاعاتی است که درباره وقایعی که بر این شهر و مردم آن گذشته در دست بود؛ اتفاقاتی که بخشی از آن به همان بمباران چهارم آذرماه سال 1365 بازمی گردد. اما این واقعه تنها ماجرایی نیست که طی جنگ تحمیلی بر اهالی شهر اندیمشک واقع شده است متأسفانه حتی درباره همین حمله هوایی هم کار چندانی انجام نشده و در نهایت به برخی خاطرات و گزارشهای مختصر ختم میشود. با این حال اتفاق مذکور دغدغه اصلی تألیف این کتاب نبوده چراکه مردم، مطالبی هرچند مختصر درباره این حمله هوایی شنیده بودند. این در شرایطی است که در همان روزهای ابتدایی جنگ، شهر اندیمشک هدف بمباران عراقیها بوده و ارتش بعث پیشروی زیادی تا استان خوزستان انجام داده بود.
در شرایطی که اندیمشک در حکم گلوگاه نظامی بوده، درست است؟
بله و بعثیها تا دروازه ورودی استان خوزستان پیشروی کرده بودند. اندیمشک از جهات بسیاری در دوره جنگ نقطه جغرافیایی استراتژیکی بهشمار میآمده، بدین صورت که خط راهآهن از آن گذر میکرده و پادگان دوکوهه با آن حجم از انبار مهمات نظامی هم آنجا دایر بوده است. اگر نیروهای مردمی و رزمندگان ایستادگی نمیکردند و عراقیها از پل کرخه عبور میکردند، خوزستان به سرعت سقوط میکرد.
و چه بسا که سرنوشت دیگری در دوران دفاع مقدس رقم میخورد!
بله، وقتی پای خاطرات مردم از آن سالها مینشینیم با گروههای مردمنهادی روبهرو میشویم که از همان بدو پیروزی انقلاب شکل گرفتند. این گروهها در دوران جنگ تحمیلی نقش بسزایی در حفظ جان و خاکمان ایفا کردند. اعضای این تشکلها به فراخور ماهیت خود تحت آموزشهای مختلفی هم قرار میگرفتند یعنی از آموزشهای نظامی گرفته تا کارهای امدادی و حتی فعالیتهای جهادی. در همین شهر اندیمشک، مردان، حتی آنهایی که هیچ سلاحی در دست نداشتند با چوب و سنگ به سمت کرخه حرکت کردند تا جلوی بعثیها را بگیرند. زنان هم در شهر ماندند، با این که اعلام شده بود شهر را ترک کنید.
فرصت کافی برای خروج از شهر وجود داشت؟
بله، امکان خروج از شهر فراهم بوده و میتوانستند از طریق خوزستان بهسمت لرستان رفته و روانه دیگر شهرها شوند. شهر تحت محاصره نبود و دشمن هنوز از رودخانه عبور نکرده بود و با هر وسیله نقلیهای امکان ترک اندیمشک فراهم بوده حتی فرصت کافی برای جمع کردن وسایل خود را نیز داشتند. مردان با کمترین امکانات ماندند و زنان هم شهر را ترک نکردند. آنقدر که در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، مقاومتهای مردمی به گونهای پیش رفت که همان پنجم، ششم مهر ماه عراقیها ناچار به عقبگرد شدند و بعثیها نرسیده به مرکز شهر متوقف شدند. این یکی از اتفاقات مهمی است که دربارهاش صحبتی نشده، این مجاهدتها حتی برای من و جوانهایی که در اندیمشک زندگی میکنیم هم ناگفته مانده است.
درباره مناطق مرزی و نقش آفرینی ساکنان شهرهایی همچون دزفول در دوران دفاع مقدس آثار متعددی نوشته شده اما چرا درباره اندیمشک کاری نشده؟
این یکی از همان دردهایی است که دغدغه شکلگیری تحقیق و پژوهشهای من و دیگر همکاران و دوستانم شد. نمیدانم، شاید بخشی از پاسخ سؤالتان را بتوان در این دانست که شهرهای به نسبت محروم استان خوزستان به امکانات و آموزشی که منجر به مکتوب کردن تاریخ شفاهیشان شود، دسترسی نداشتهاند.
حتی در میان نویسندگان ادبیات دفاع مقدس هم با چهرههایی که برخاسته از این خطه باشند، روبهرو نیستیم!
بله و این از جمله دلایلی است که درباره اندیمشک اطلاعات مکتوب چندانی در دست نیست. از سوی دیگر مردم هم تمایل چندانی به گفتوگو نداشتند. آنان برای حفظ انقلاب و بدون هیچ توقعی دست به این کار زده بودند و میگفتند هرچه کردهایم در راه خدا بوده است. اینها دنبال شهرت نبودند وگرنه همان روزهای جنگ هم میتوانستند به صحبت با رسانهها بنشینند و در وصف اقدامات خود بگویند. هرچند که به هر حال این مجاهدتها باید ثبت بشود و خوشبختانه عدهای از اهالی فرهنگ هم متوجه ضرورت مکتوب کردن تاریخ شفاهیمان شدهاند. آیندگان باید بدانند که برای حفظ این مرز و بوم چه از خودگذشتگیهایی انجام شده است.
از ضرورتهای تألیف این کار گفتید، اما چرا اندیمشک؟
من خودم از اهالی این شهر هستم، در دوره دانشجویی همراه با دیگر دانشجویان بسیجی برنامههای مختلفی برای دیدار با خانواده شهدا داشتیم. در این دیدارها که به سالهای 92-91 بازمیگردد در جریان بخشی از تاریخ شفاهی قرار گرفتم. راستش تا آن زمان خودم هم اطلاعات چندانی نداشتم. وقتی پای گفتوگو با مادران و پدران شهدا مینشستم با روشهای تازهای از مجاهدتهای مردم در دوره جنگ تحمیلی روبهرو میشدم؛ این که گاهی فداکاریهای خانوادههای آنان چیزی کم از جانفشانی فرزندانشان نداشته است. وقتی علاقهمند به دریافت اطلاعات بیشتری در این باره شدم، نهایت اسنادی که قادر به مطالعهشان بودم وصیتنامه شهدا یا گزارشهایی مختصر و کلی در دانشگاه بودند. همان حول و حوش، طی برپایی کنگره شهدای اندیمشک مسئولیت بخشی از اسناد بهعهده من گذاشته شد که کار دشواری بود. گاهی از تصاویری که به دستمان میرسید هیچ اطلاعاتی در اختیار نبود. در همان کنگره، عظیم مهدینژاد ما را به این باور رساند که وظیفه گام نهادن به این عرصه و کمک به ثبت آن را داریم.
مسئولیت آقای مهدینژاد در این کنگره چه بود؟
ایشان مستندساز و فیلمساز ساکن مشهد است که اصالتی اندیمشکی دارد. مسئولان کنگره برای ساخت مستندی درباره پل کرخه از او دعوت کرده بودند. کار را که خواست شروع کند، متوجه شد محتوا و دادهای در این باره وجود ندارد و مدام درباره این فقدان میگفت. آنقدر برای ما جزوههایی درباره تاریخ شفاهی، تاریخ معاصر و... آورد که بیش از پیش مشتاق به پیگیری شدیم. بدین ترتیب بعد از اتمام کنگره برای شروع جدی کارمان، جلسهای چندنفره برپا کردیم.
از کی شروع کردید؟
همان سال 93. آقای مهدینژاد تأکید کرد کنگره بزودی تمام میشود و ما هیچ کاری انجام ندادهایم. اطلاعات خیلی خوبی از وقایعی داشت که بر اندیمشک گذشته بود. هر نکته و یافته تازهای را با ما در میان میگذاشت، وگرنه من که خودم تجربهای از سالهای جنگ نداشتم. آموزشهای آقای مهدینژاد و جلساتی که برای من و دیگر علاقه مندان برپا میکرد، بتدریج اطلاعات خوبی در اختیارمان گذاشت. رفته رفته برخی از اعضای گروه بابت مشغلههای شخصی از جمعمان رفتند و من ماندم با خانم نیکدل و خود آقای مهدی نژاد. گاهی ساعتها مشغول بررسی و واکاوی این مباحث و مسائل بودیم. محله به محله سراغ آدمها میرفتیم. بنای کارمان را بر تألیف کتابی بر اساس اطلاعات و مستندات تاریخی گذاشتیم که بتوان از آن بهعنوان منبعی برای استفاده در تولیدات فرهنگی حوزههای مختلف استفاده کرد. کمکم یاد گرفتیم که هرکدام را چطور باید استخراج کرد یا به چه کارمان میآیند. به مرور تعدادمان هم بیشتر شد.
قرار کارتان را بر مکتوب کردن تاریخ شفاهی زادگاهتان گذاشتید؟
رسالت اولیهمان بر ثبت تاریخ شفاهی زادگاهمان بود اما عهد کردیم به سراغ هر نقطهای از کشورمان که بعد از انقلاب در آن کاری ارزشمند انجام شده اما دیده نشده، برویم. از سوی دیگر تصمیم گرفتیم یافتهها و تجربیاتمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم. کسب اطلاعات درباره زادگاهمان سبب شد که بدانیم چقدر کار انجام نشده مانده که باید سراغ آنها رفت. با تحقیق درباره اندیمشک و روستاهای حومه آن شروع کردیم اما به مرور جغرافیای مورد توجهمان را گسترش دادیم. تعدادی کتاب نیز درباره تاریخ شفاهی اندیمشک منتشر شده،اما اغلب اینها تنها در سطح استان قابل دسترسی هستند. عهد کردیم تلاشمان هر آوردهای داشت، آن را به دست علاقه مندان سراسر کشور برسانیم. باید کاری انجام داد تا دفاع مقدس و کاری که مردم و رزمندگان طی هشت سال انجام دادهاند به گوش جهانیان برسد.
نگاه و ضرورتی که دیگر کشورها متوجه آن شدهاند اما درباره دفاع مقدس آن طور که باید کاری نشده، مصداق آن هم کتابها و فیلمهای بیشماری است که همچنان درباره وقایعی نظیر جنگ جهانی دوم ساخته میشود و اتفاقاً مورد توجه هم قرار میگیرد!
اما این در حالی است که هنوز بخش اعظم اطلاعات مرتبط با جنگ تحمیلیمان ثبت نشده و اهالی فرهنگ و هنر به بسیاری از این ظرفیتها دسترسی ندارند و این ضرورت مهمی است که نباید از آن غفلت کرد. خوشبختانه با همین نگاه موفق به احداث و اداره مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید «جواد زیوداری» شدهایم؛ شهیدی که از بسیاری جهات منشأ اثر بوده است. اغلب اندیمشکیها از شهید زیوداری بهعنوان الگو یاد میکنند؛ هرچند که با موانع زیادی هم در دوره حیات خود روبهرو بوده. اما اجازه نمیدهیم که موانع ما را عقب براند. شروع کارمان با سه نفر بود اما حالا گروه خوبی تشکیل شده که حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
روحیه خاصی که درباره مردم اندیمشک به آن اشاره کردید، کار شما و همکارانتان را در پژوهشها دشوار نکرد؟
سالهای ابتدایی شروع کارمان سختی زیادی متحمل شدیم که بخشی درباره همین مسألهای است که اشاره کردید. نگاه ما به این افراد در جایگاه قهرمانهای ملی بود هرچند که خودشان علاقهای به طرح این فداکاریها نداشتند. برای راضی کردن برخی از این زنان به صحبت کردن چند سال وقت صرف شده است. بعضی از آنان را به دفترمان دعوت میکردیم، وقتی با آن فضای ساده و بیآلایش روبهرو میشدند تعجب میکردند که با کمترین امکانات مشغول فعالیت هستیم. گاهی همین مسأله خلوص نیتمان را به آنان ثابت میکرد و آنها نیز همراهیمان میکردند.
چرا 64 راوی را برای این کتاب انتخاب کردید؟ و این که اصلاً چرا سراغ زنان رفتید؟
درباره خط مقدم گفتههای بسیار نقل و مکتوب شده، اما درباره پشتیبانی خط مقدم ناگفتههای زیادی وجود دارد. در بررسیهایی که انجام دادیم سراغ این موضوع رفتیم که از هر بخش از گروهها و افراد مؤثر در دوران دفاع مقدس تا چه اندازه در خلال کتابها گفته شده است. بسیاری از اینها سهم ناچیزی از منابع مکتوب امروزمان دارند. نکته غم انگیز این که برخی از اینها مردهاند و اگر تلاشی صورت نگیرد، معلوم نیست باقی افرادی که این گنجینههای گرانبها را در ذهن خود دارند تا کی زنده باشند. این که پرسیدید چرا سراغ زنان رفتیم از جهت ضرورتی است که در ثبت اطلاعات آنان احساس میشد.
اما نگفتید چرا 64 راوی؟ و این که چرا رختشویخانه را انتخاب کردید؟
زیرا موفق به گفتوگو با همین تعداد شدیم. بسیاری از این زنان فوت شده بودند و تعدادی را هم پیدا نکردیم. طی همان بررسیهای گروهی به زنان رختشویخانه رسیدیم، افرادی که مسئولیت شست و شوی لباسهای خون آلود رزمندگان را برعهده داشتند. شاید بگویید رختشویی که کار خاصی نبوده! در صورتی که اگر این زنان چنین کاری انجام نمیدادند بار بیشتری به دوش بیمارستان میافتاد. این زنان دست بهکاری زدند که پشتیبان جدی بیمارستانها شده بودند. فراتر از کاری که به عهده گرفته بودند حتی به خانواده شهدا هم سر میزدند و به آنان روحیه میبخشیدند. برای رزمندگان بافندگی و کمک جمعآوری میکردند. حتی به کمک امدادگران برای انجام کارهای اولیه مانند کمک به زخمیها میرفتند. یکی از همین زنانی که دربارهاش در «حوض خون» آمده مسئول جمعآوری پول برای خرید آمبولانس میشود. این رختشویخانه انگار یک مقر برای سازماندهی سایر فعالیتهای جدی آنان بوده است. اینها در کنار آن حجم بالا از فعالیتهای اجتماعی حتی از خانواده خود غفلت نمیکردند و پیگیر تحصیل فرزندان خود نیز بودند.
شما و همکارانتان سراغ زنانی رفتید که بهکاری مشترک مشغول بودند، نگران نبودید که حاصل گفتوگوها تألیف کتابی با خاطرات مشابه و حتی تکراری شود؟
این نگرانی وجود داشت و از همین بابت است که در کنار توجه به خاطرات مذکور تلاش شده جنبههایی از دیگر فعالیتها و حتی زندگی شخصی این زنان پیش روی مخاطبان قرار بگیرد تا مخاطب بداند کارهر یک از این زنان در چه موقعیتی و تحت چه شرایطی بوده است.
اطلاعاتی از این زنان در دست بود یا همه مطالب مندرج در کتاب حاصل بررسیهای گروهی خودتان است؟
نه، چیزی در دست نبود. گاهی به ناچار باید محله به محله جستوجو میکردیم. همه اطلاعات مندرج در این کتاب حاصل مطالعات میدانی است. به سرانجام رساندن این کار سختیهای بسیاری داشت، با این حال وقتی اعتقاد زنان راوی کتاب را میدیدم به خودم نهیب میزدم که سختیهای پیش روی من و همکارانم کجا و آن مشکلاتی که آنان بر سرشان آمده بود کجا! با این که برخی از اینها تحت تأثیر استفاده مداوم از شویندهها با مشکلات جدی تنفسی و حتی پوستی رو به رو شدهاند اما هنوز خواهان این هستند که اگر کاری از عهدهشان ساخته است، انجام بدهند. صحبت با این زنان برای من و همکارانم درسهای بزرگی داشت. حتی با وجود چالشهای متعدد در زندگی شخصیشان جا نزدند و تا پایان جنگ ماندند. اغلبشان هنوز دست از کار نکشیدهاند و در خلال دورهمیهای خود کارهای انساندوستانه بسیار میکنند. بنابراین من و دیگر همکاران هم ماندیم و به این کار ادامه میدهیم. با این حال، انتشار این کتاب سبب نشده که گمان کنم برای ذرهای هم که شده دین خودم را ادا کردهام. دفاع مقدس کارهای نکرده بسیاری دارد که به عزمی ملی نیاز دارد.
در آخر از این بگویید که خودتان معتقد به وجود چه ویژگی خاصی در این کتاب هستید که توانسته توجه بسیاری را جلب کند؟
پاسخ این پرسش را باید در نیت خالصانه این زنان برای مجاهدتی بزرگ جست، جز این بهدلیل دیگری نمیتوانم اشاره کنم.
معلم ایلامی برای تدریس به تنها دانشآموز منطقه قدح زمستان هم به قشلاق میرود
از کوچ بازماند، از درس نه
یوسف حیدری
گزارش نویس
چشم به تخته سنگ بزرگی دوخته که جاده خاکی آنجا تمام میشود. از آنجا به بعد مسیر سنگلاخی است. آقا معلم پیام داده میآید اما باران خیال بند آمدن ندارد. آب رودخانه هر لحظه بالا میآید و نگرانی نگار بیشتر میشود. نکند برای آقا معلم اتفاقی افتاده باشد؟ پدر صدایش میزند تا برای گوسفندان علوفه ببرد. دفتر و کتاب را محکم بغل میگیرد و خودش را به بالای تخته سنگ میرساند. مه غلیظ دره را گرفته و چیزی معلوم نیست. زیر لب میگوید خیلی دیر کرده ولی حتماً میآید. نگار تنها دانشآموز باقیمانده ییلاق است و نتوانسته با همکلاسیها به قشلاق برود.
صدای موتور که در پیچ جاده میپیچد نگار با خوشحالی فریاد میزند آقا معلم آمد. چند دقیقه بعد معلم با لباسهای خیس خودش را به سیاهچادر میرساند تا کنار آتش گرم شود. میگوید با موتور توی رودخانه افتاده و معجزه بوده که زنده بیرون آمده است.
تصویر رضا رضایی معلم فداکار ایلامی این روزها در شبکههای مجازی دستبهدست میشود. معلم فداکاری که با موتور مسافت 40 کیلومتری آبدانان به منطقه عشایری «قدح» را طی میکند و بعد از عبور از مناطق صعبالعبور خودش را به کلاس درس تنها دانشآموزش نگار میرساند. 25 سالی است که در روستاهای مناطق محروم ایلام تدریس میکند و امسال چند روز در هفته برای تدریس به تنها دانشآموز منطقه ییلاقی قدح مسافت طولانی را با مشقت طی میکند و غروب بازمیگردد. میگوید از همین مناطق محروم، پزشکان و مهندسان موفقی وارد جامعه شدهاند. شاید همین یک دانشآموز در آینده یکی از زنان موفق کشور باشد. نباید این فرصت از او گرفته شود: «وقتی در منطقه محروم و با کمترین امکانات درس خوانده باشی مزه تلخ محرومیت را خوب میفهمی. عکسی از من در فضای مجازی منتشر شد که در آن مشغول تدریس به تنها دانشآموز این منطقه هستم. این عکس را چند وقت قبل یکی از قضات شهر دزفول که به منطقه قدح آمده بود به شکل اتفاقی گرفت. این قاضی سال 75 دانشآموز من در مدرسه سیاهچادری این منطقه بود و امروز قاضی دادگستری دزفول است. اینجا از این نخبهها زیاد داریم و تنها محرومیت باعث میشود بسیاری از این نخبهها نتوانند ادامه تحصیل بدهند.
اولین بار که به این منطقه عشایری آمدم سربازمعلم بودم. دو سال اینجا تدریس کردم و بچههای عشایر تبدیل به معنای زندگیام شدند. شبها در مدرسهچادری میماندم و آخر هفتهها به شهر برمیگشتم. بعد از آن هفت سال در دهلران ایلام و 10 سال هم در خوزستان تدریس کردم. از پنج سال قبل هم به زادگاهم آبدانان برگشتم. در همین منطقه محروم درس خواندهام و معلم شدهام. دوران ابتدایی به تنها چیزی که فکر میکردم تدریس بود. همین علاقه باعث شد سختیها را تحمل کنم. چون خودم روستازاده هستم، امیدم این بود بتوانم به بچههای روستاهای محروم خدمت کنم. از طریق سربازمعلمی جذب نهضت سوادآموزی شدم و چند سال معلم نهضت در روستاهای دهلران بودم. بعد از آن وارد آموزش و پرورش عشایری شدم. هیچ انتظاری هم از کسی ندارم و برای تدریس در مناطق محروم و صعبالعبور توقعی از مسئولان ندارم. خودم این راه را انتخاب کردهام و دوست دارم معلم این دانشآموزان باشم.»
چند بار تماس قطع میشود. برای اینکه موبایل آنتن بدهد نگار باید کوه را کمی بالاتر برود. میگوید وقتی موبایل آنتن ندهد از کلاس آنلاین هم خبری نیست، اما آقا معلم هفتهای دو یا سه بار مسیر 40 کیلومتری را میآید تا به من درس بدهد. نگار سبزی تنها دانشآموز ییلاق منطقه قدح آبدانان استان ایلام است. میگوید به خاطر مشکلاتی که دارند نتوانستند همراه بقیه به قشلاق کوچ کنند: «من کلاس پنجم هستم،امسال نتوانستیم برویم قشلاق و من و خواهرم با پدر و مادرم ماندیم. عشایر به منطقه سیاهخانی رفتند و بچهها آنجا در مدرسهچادری درس میخوانند. قبل از کوچ آقا معلم به ما درس میداد. بعد از کوچ عشایر احساس کردم باید با درس و مدرسه خداحافظی کنم، اما آقا معلم گفت نگران نباش هفتهای دو سه بار میآیم و نمیگذارم از درس عقب بمانی. هر بار قبل از آمدن پیام میدهد و من با خوشحالی منتظرش میمانم. در طول هفته هم درسهای جدید را مرور میکنم و تمرینها را انجام میدهم.»
رضا رضایی از روزی میگوید که در راه رفتن به منطقه کوهستانی قدح داخل رودخانه افتاد:«عشایر این منطقه هر سال ییلاق -قشلاق میکنند. امسال به خاطر خشکسالی، خانواده نگار در همین منطقه ماندند و به روستای سیاهخانی کوچ نکردند. در مدرسهچادری سیاهخانی 9 دانشآموز دارم که در پنج پایه درس میخوانند. با شروع سال تحصیلی احساس کردم جای نگار بین بچهها خالی است. برادر بزرگتر نگار که شاگرد خودم بود برای تحصیل در پایه ششم به شهر آمده و در خانه یکی از بستگانش زندگی میکند. میدانستم نگار علاقه زیادی به درس، مدرسه، کتاب و مطالعه دارد و بهخاطر شرایط پدر و مادرش نمیتواند به شهر برود. احساس کردم نسبت به این دانشآموز هم وظیفهای دارم. او هم میتواند یکی از همین افراد موفقی باشد که از مدارسچادری عشایری به مدارج بالای علمی و مدیریتی رسیدهاند. به مسئولان آموزش و پرورش ایلام گفتم هفتهای دو روز برای تدریس به نگار سبزی به منطقه قدح میروم و الان سه روز در روستای سیاهخانی درس میدهم و دو روز هم با موتور به قدح میآیم تا نگار از همکلاسیهایش عقب نماند. مسیر آبدانان تا قدح 40 کیلومتر است که 12 کیلومتر آن آسفالت و بقیه خاکی و سنگلاخی است. فقط تویوتاهای آفرود میتوانند از این جاده بالا بیایند. این جاده خاکی و صعبالعبور تنها راه ارتباطی این منطقه است. چادر خانواده نگار هم که تقریباً بالای کوه است.
روزهایی که بارندگی شدید باشد رفت و آمد تقریباً غیرممکن است. سال تحصیلی قبل همین جا میماندم و آخر هفته به شهر برمیگشتم اما امسال برای اینکه بتوانم به 9 دانشآموز دیگرم در مدرسه روستای سیاهخانی درس بدهم ساعت شش صبح راه میافتم و چهار عصر برمیگردم. قبل از رفتن هم از روز قبل به نگار پیام میدهم. میدانم که روز بعد منتظرم میماند و چشم به جاده میدوزد. یکی از روزهای بارانی آب رودخانه بالا آمده بود. با موتور سینهکش جاده خاکی را بالا رفتم. باید از وسط سیلاب رد میشدم که موتور سر خورد و داخل رودخانه افتادم. خدا را شکر جریان آب تند نبود و نجات پیدا کردم. هوا سرد بود و همه لباسهایم خیس شده بود. بهسختی خودم را به چادر یکی از عشایر رساندم و کنار آتش کمی گرم شدم. نمیتوانستم بیشتر بمانم. باید خودم را به مدرسه میرساندم. با همان لباسهای خیس راه افتادم و با هر سختی که بود به مدرسه رسیدم. اینجا فصل بهار طبیعت چشمنوازی دارد و خیلی سرسبز و زیباست. تا قبل از کرونا خیلیها از تهران و شهرهای دیگر برای تفریح میآمدند اینجا.»
آقا معلم با بدرقه تنها دانشآموزش سوار بر موتور، جاده خاکی را پایین میآید و پشت تخته سنگ بزرگ ناپدید میشود. نگار درس جدید فصل سوم کتاب فارسی را که یاد گرفته با صدای بلند میخواند: «ای ایران ای مرز پرگهر/ ای خاکت سرچشمه هنر/ دور از تو اندیشه بدان/ پاینده مانی و جاودان.»
گزارش نویس
چشم به تخته سنگ بزرگی دوخته که جاده خاکی آنجا تمام میشود. از آنجا به بعد مسیر سنگلاخی است. آقا معلم پیام داده میآید اما باران خیال بند آمدن ندارد. آب رودخانه هر لحظه بالا میآید و نگرانی نگار بیشتر میشود. نکند برای آقا معلم اتفاقی افتاده باشد؟ پدر صدایش میزند تا برای گوسفندان علوفه ببرد. دفتر و کتاب را محکم بغل میگیرد و خودش را به بالای تخته سنگ میرساند. مه غلیظ دره را گرفته و چیزی معلوم نیست. زیر لب میگوید خیلی دیر کرده ولی حتماً میآید. نگار تنها دانشآموز باقیمانده ییلاق است و نتوانسته با همکلاسیها به قشلاق برود.
صدای موتور که در پیچ جاده میپیچد نگار با خوشحالی فریاد میزند آقا معلم آمد. چند دقیقه بعد معلم با لباسهای خیس خودش را به سیاهچادر میرساند تا کنار آتش گرم شود. میگوید با موتور توی رودخانه افتاده و معجزه بوده که زنده بیرون آمده است.
تصویر رضا رضایی معلم فداکار ایلامی این روزها در شبکههای مجازی دستبهدست میشود. معلم فداکاری که با موتور مسافت 40 کیلومتری آبدانان به منطقه عشایری «قدح» را طی میکند و بعد از عبور از مناطق صعبالعبور خودش را به کلاس درس تنها دانشآموزش نگار میرساند. 25 سالی است که در روستاهای مناطق محروم ایلام تدریس میکند و امسال چند روز در هفته برای تدریس به تنها دانشآموز منطقه ییلاقی قدح مسافت طولانی را با مشقت طی میکند و غروب بازمیگردد. میگوید از همین مناطق محروم، پزشکان و مهندسان موفقی وارد جامعه شدهاند. شاید همین یک دانشآموز در آینده یکی از زنان موفق کشور باشد. نباید این فرصت از او گرفته شود: «وقتی در منطقه محروم و با کمترین امکانات درس خوانده باشی مزه تلخ محرومیت را خوب میفهمی. عکسی از من در فضای مجازی منتشر شد که در آن مشغول تدریس به تنها دانشآموز این منطقه هستم. این عکس را چند وقت قبل یکی از قضات شهر دزفول که به منطقه قدح آمده بود به شکل اتفاقی گرفت. این قاضی سال 75 دانشآموز من در مدرسه سیاهچادری این منطقه بود و امروز قاضی دادگستری دزفول است. اینجا از این نخبهها زیاد داریم و تنها محرومیت باعث میشود بسیاری از این نخبهها نتوانند ادامه تحصیل بدهند.
اولین بار که به این منطقه عشایری آمدم سربازمعلم بودم. دو سال اینجا تدریس کردم و بچههای عشایر تبدیل به معنای زندگیام شدند. شبها در مدرسهچادری میماندم و آخر هفتهها به شهر برمیگشتم. بعد از آن هفت سال در دهلران ایلام و 10 سال هم در خوزستان تدریس کردم. از پنج سال قبل هم به زادگاهم آبدانان برگشتم. در همین منطقه محروم درس خواندهام و معلم شدهام. دوران ابتدایی به تنها چیزی که فکر میکردم تدریس بود. همین علاقه باعث شد سختیها را تحمل کنم. چون خودم روستازاده هستم، امیدم این بود بتوانم به بچههای روستاهای محروم خدمت کنم. از طریق سربازمعلمی جذب نهضت سوادآموزی شدم و چند سال معلم نهضت در روستاهای دهلران بودم. بعد از آن وارد آموزش و پرورش عشایری شدم. هیچ انتظاری هم از کسی ندارم و برای تدریس در مناطق محروم و صعبالعبور توقعی از مسئولان ندارم. خودم این راه را انتخاب کردهام و دوست دارم معلم این دانشآموزان باشم.»
چند بار تماس قطع میشود. برای اینکه موبایل آنتن بدهد نگار باید کوه را کمی بالاتر برود. میگوید وقتی موبایل آنتن ندهد از کلاس آنلاین هم خبری نیست، اما آقا معلم هفتهای دو یا سه بار مسیر 40 کیلومتری را میآید تا به من درس بدهد. نگار سبزی تنها دانشآموز ییلاق منطقه قدح آبدانان استان ایلام است. میگوید به خاطر مشکلاتی که دارند نتوانستند همراه بقیه به قشلاق کوچ کنند: «من کلاس پنجم هستم،امسال نتوانستیم برویم قشلاق و من و خواهرم با پدر و مادرم ماندیم. عشایر به منطقه سیاهخانی رفتند و بچهها آنجا در مدرسهچادری درس میخوانند. قبل از کوچ آقا معلم به ما درس میداد. بعد از کوچ عشایر احساس کردم باید با درس و مدرسه خداحافظی کنم، اما آقا معلم گفت نگران نباش هفتهای دو سه بار میآیم و نمیگذارم از درس عقب بمانی. هر بار قبل از آمدن پیام میدهد و من با خوشحالی منتظرش میمانم. در طول هفته هم درسهای جدید را مرور میکنم و تمرینها را انجام میدهم.»
رضا رضایی از روزی میگوید که در راه رفتن به منطقه کوهستانی قدح داخل رودخانه افتاد:«عشایر این منطقه هر سال ییلاق -قشلاق میکنند. امسال به خاطر خشکسالی، خانواده نگار در همین منطقه ماندند و به روستای سیاهخانی کوچ نکردند. در مدرسهچادری سیاهخانی 9 دانشآموز دارم که در پنج پایه درس میخوانند. با شروع سال تحصیلی احساس کردم جای نگار بین بچهها خالی است. برادر بزرگتر نگار که شاگرد خودم بود برای تحصیل در پایه ششم به شهر آمده و در خانه یکی از بستگانش زندگی میکند. میدانستم نگار علاقه زیادی به درس، مدرسه، کتاب و مطالعه دارد و بهخاطر شرایط پدر و مادرش نمیتواند به شهر برود. احساس کردم نسبت به این دانشآموز هم وظیفهای دارم. او هم میتواند یکی از همین افراد موفقی باشد که از مدارسچادری عشایری به مدارج بالای علمی و مدیریتی رسیدهاند. به مسئولان آموزش و پرورش ایلام گفتم هفتهای دو روز برای تدریس به نگار سبزی به منطقه قدح میروم و الان سه روز در روستای سیاهخانی درس میدهم و دو روز هم با موتور به قدح میآیم تا نگار از همکلاسیهایش عقب نماند. مسیر آبدانان تا قدح 40 کیلومتر است که 12 کیلومتر آن آسفالت و بقیه خاکی و سنگلاخی است. فقط تویوتاهای آفرود میتوانند از این جاده بالا بیایند. این جاده خاکی و صعبالعبور تنها راه ارتباطی این منطقه است. چادر خانواده نگار هم که تقریباً بالای کوه است.
روزهایی که بارندگی شدید باشد رفت و آمد تقریباً غیرممکن است. سال تحصیلی قبل همین جا میماندم و آخر هفته به شهر برمیگشتم اما امسال برای اینکه بتوانم به 9 دانشآموز دیگرم در مدرسه روستای سیاهخانی درس بدهم ساعت شش صبح راه میافتم و چهار عصر برمیگردم. قبل از رفتن هم از روز قبل به نگار پیام میدهم. میدانم که روز بعد منتظرم میماند و چشم به جاده میدوزد. یکی از روزهای بارانی آب رودخانه بالا آمده بود. با موتور سینهکش جاده خاکی را بالا رفتم. باید از وسط سیلاب رد میشدم که موتور سر خورد و داخل رودخانه افتادم. خدا را شکر جریان آب تند نبود و نجات پیدا کردم. هوا سرد بود و همه لباسهایم خیس شده بود. بهسختی خودم را به چادر یکی از عشایر رساندم و کنار آتش کمی گرم شدم. نمیتوانستم بیشتر بمانم. باید خودم را به مدرسه میرساندم. با همان لباسهای خیس راه افتادم و با هر سختی که بود به مدرسه رسیدم. اینجا فصل بهار طبیعت چشمنوازی دارد و خیلی سرسبز و زیباست. تا قبل از کرونا خیلیها از تهران و شهرهای دیگر برای تفریح میآمدند اینجا.»
آقا معلم با بدرقه تنها دانشآموزش سوار بر موتور، جاده خاکی را پایین میآید و پشت تخته سنگ بزرگ ناپدید میشود. نگار درس جدید فصل سوم کتاب فارسی را که یاد گرفته با صدای بلند میخواند: «ای ایران ای مرز پرگهر/ ای خاکت سرچشمه هنر/ دور از تو اندیشه بدان/ پاینده مانی و جاودان.»
کدام پیروزی کدام شکست؟
مهدی خانعلیزاده
پژوهشگر روابط بینالملل
هفتمین دور از مذاکرات وین که چند روز پیش میان ایران و گروه 1+4 برگزار شد، علاوه بر متن خود مذاکرات، حواشی فراوانی هم داشت؛ از علت و چگونگی انتخاب اتریش به عنوان میزبان این دور از گفتوگوها تا محتوای پیشنویسی که ایران به طرف مقابل برای پیشرفت مذاکرات ارائه داد. از آنجایی که این دور از مذاکرات، اولین دوری بود که تیم جدید در دولت جدید ایران به وین سفر میکرد، کسی انتظار به فرجام رسیدن و دستیابی به یک توافق جامع، دقیق و منطبق بر منافع طرفین را نداشت و همین مسأله بیشتر از همیشه، اهمیت رویکردهای رسانهای طرفین را پررنگ کرد.
این مسأله از آنجایی اهمیت مضاعفی پیدا کرد که طرف غربی با مدیریت ایالات متحده امریکا – هر چند به صورت غیررسمی و غیرحضوری در جریان مذاکرات – با این پیشفرض به وین آمده بود که تیم مذاکرهکننده ایران به ریاست دکتر علی باقری، معاون سیاسی وزیر امور خارجه با یک بسته پیشنهادی بسیار تند و دست بالا وارد هفتمین دور از مذاکرات میشود و بر همین اساس، اروپاییها خودشان را برای ترک فوری وین و اصطلاحاً «زدن زیر میز مذاکرات» آماده کرده بودند. طراحی اصلی در این زمینه هم مرتبط با Blame Game یا همان مقصر معرفی کردن تهران در به بنبست رسیدن مذاکرات بود؛ شرایطی که در آن، قرار بود جمهوری اسلامی ایران به دلیل ارائه یک پیشنهاد بسیار دست بالا و غیرمنطقی از طرف غربی، مقصر برهم خوردن روند شش دور مذاکرات پیشین در اتریش معرفی و با انجام عملیات رسانهای، زمینه برای اعمال فشار بیشتر به کشورمان فراهم شود.
اما چنین اتفاقی نیفتاد. دو پیشنویس ارائه شده از سوی تیم ایرانی به طرف 1+4 هم بهطور کامل بر مبنای پیشنویس وین 6 بود و هم روندی منطقی، دیپلماتیک و فنی داشت که باعث شد اروپاییها برای کلید زدن Blame Game منفعل شوند و کار حتی به اتخاذ رویکردهای متناقض درونی و بیرونی – یعنی با واشنگتن – هم برسد. اعلام حمایت قطعی و کامل روسیه و چین از متون ارائه شده ایران برای ادامه مذاکرات از یکسو وناتوانی طرف اروپایی در انکار فنی و دیپلماتیک بودن پیشنویسهای ایران باعث شد تا بعد از ایجاد یک آشفتگی در ساختار تصمیمسازی و تصمیمگیری اروپاییها، نهایتاً طرف غربی تصمیم بگیرد تا مذاکرات وین 7 را بهطور موقت، متوقف و برای کسب تکلیف و رایزنی مجدد به پایتختها برگردد.
حتی تلاشهای نماینده فرانسه برای ایجاد شوک در تیم اروپایی و بازسازی روحیه مذاکراتی هم جواب نداد و همین مسأله باعث شد تا امانوئل مکرون، رئیسجمهور این کشور که در تور خلیجفارسگردی خود حضور داشت، شخصاً وارد عرصه شود و پیش از اعلام رسمی توقف مذاکرات وین 7 از شکست خورده بودن آن صحبت کند.
نکته مهم و قابل توجه در این زمینه، تلاش برای تفسیر معنای «مذاکرات موفقیتآمیز» و «مذاکرات شکستخورده» از سوی رسانههای غربی و رسانههای فارسیزبان معاند و حتی برخی از طیفهای سیاسی داخل کشور است؛ به نحوی که دستیابی به هرگونه توافقی را «پیروزی» و ادامه مذاکرات را «شکست» معرفی میکنند.
این راهبرد دقیقاً همان شعار «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» در دوران برجام است که از سوی محمدجواد ظریف و تیم مذاکرهکننده سابق کشورمان مطرح شد و نهایتاً دستاوردی بجز خسارت محض نداشت. در این زمینه باید توجه داشت که اصل مذاکره نه برای به توافق رسیدن بلکه برای تأمین منافع ملی ایران طراحی شده و اگر دستیابی به یک توافق بد، شرایط را برای خسارت وارد شدن به منافع ملی – مانند اتفاقی که در توافق سال 2015 میلادی افتاد – فراهم میکند، قطعاً باید از آن دوری کرد. به طور ویژه، حالا که تمام اعضای 4+1 به دقیق و فنی بودن پیشنویسهای پیشنهادی ایران اعتراف کردهاند و آن را یک مبنای خوب و مناسب برای ادامه رایزنیها و مذاکرات ارزیابی کردهاند، راهبرد رسانهای و حتی سیاسی در داخل کشور باید به سمت «توافق خوب» برای تأمین منافع ملی باشد. در این بستر، «پیروزی» - فارغ از توافق یا عدم توافق – به معنای تأمین منافع ملی ایران است و «شکست» - حتی در صورت توافق – به معنای آسیب دیدن منافع ملی کشورمان.
حالا که در مذاکرات وین 7، یک تیم کارشناسی با استفاده از تمام ظرفیتهای فنی، اقتصادی، هستهای و سیاسی کشورمان تشکیل شده و روند مذاکرات هم برای به نتیجه رسیدن و زمینهسازی برای یک توافق خوب که تأمینکننده منافع ملی کشورمان باشد، فراهم است، باید نسبت به بازی «مقصرانگاری» که از سوی برخی رسانهها طراحی و پیادهسازی شده، هوشیار بود و اجازه تحقق آن را نداد. البته این پروژه درگام نخست خود موفقیتی نداشت؛ چرا همانطور که گفته شد، تیم مذاکرهکننده کشورمان با درخواستهای مشخص و واضح که بهطور کامل منطبق بر توافق سال 2015 و حتی پیشنویس وین 6 است، وارد کارزار مذاکراتی وین 7 شد و همین مسأله، طراحی طرف غربی را برهم زد.
حالا باید منتظر ماند و دید طرف اروپایی تا آخر این هفته که قرار است ادامه مذاکرات پیگیری شود، چگونه تلاش میکنند این آشفتگی در رفتار و تصمیمگیری را جبران کنند؛ با پذیرش و قبول پیشنویسهای ایران و آغاز مذاکرات جدی کارشناسی برای بحث درباره هر کدام از آنها یا زیر میز مذاکره زدن و قبول مسئولیت شکست مذاکرات و به بنبست کشیدن آن؟
پژوهشگر روابط بینالملل
هفتمین دور از مذاکرات وین که چند روز پیش میان ایران و گروه 1+4 برگزار شد، علاوه بر متن خود مذاکرات، حواشی فراوانی هم داشت؛ از علت و چگونگی انتخاب اتریش به عنوان میزبان این دور از گفتوگوها تا محتوای پیشنویسی که ایران به طرف مقابل برای پیشرفت مذاکرات ارائه داد. از آنجایی که این دور از مذاکرات، اولین دوری بود که تیم جدید در دولت جدید ایران به وین سفر میکرد، کسی انتظار به فرجام رسیدن و دستیابی به یک توافق جامع، دقیق و منطبق بر منافع طرفین را نداشت و همین مسأله بیشتر از همیشه، اهمیت رویکردهای رسانهای طرفین را پررنگ کرد.
این مسأله از آنجایی اهمیت مضاعفی پیدا کرد که طرف غربی با مدیریت ایالات متحده امریکا – هر چند به صورت غیررسمی و غیرحضوری در جریان مذاکرات – با این پیشفرض به وین آمده بود که تیم مذاکرهکننده ایران به ریاست دکتر علی باقری، معاون سیاسی وزیر امور خارجه با یک بسته پیشنهادی بسیار تند و دست بالا وارد هفتمین دور از مذاکرات میشود و بر همین اساس، اروپاییها خودشان را برای ترک فوری وین و اصطلاحاً «زدن زیر میز مذاکرات» آماده کرده بودند. طراحی اصلی در این زمینه هم مرتبط با Blame Game یا همان مقصر معرفی کردن تهران در به بنبست رسیدن مذاکرات بود؛ شرایطی که در آن، قرار بود جمهوری اسلامی ایران به دلیل ارائه یک پیشنهاد بسیار دست بالا و غیرمنطقی از طرف غربی، مقصر برهم خوردن روند شش دور مذاکرات پیشین در اتریش معرفی و با انجام عملیات رسانهای، زمینه برای اعمال فشار بیشتر به کشورمان فراهم شود.
اما چنین اتفاقی نیفتاد. دو پیشنویس ارائه شده از سوی تیم ایرانی به طرف 1+4 هم بهطور کامل بر مبنای پیشنویس وین 6 بود و هم روندی منطقی، دیپلماتیک و فنی داشت که باعث شد اروپاییها برای کلید زدن Blame Game منفعل شوند و کار حتی به اتخاذ رویکردهای متناقض درونی و بیرونی – یعنی با واشنگتن – هم برسد. اعلام حمایت قطعی و کامل روسیه و چین از متون ارائه شده ایران برای ادامه مذاکرات از یکسو وناتوانی طرف اروپایی در انکار فنی و دیپلماتیک بودن پیشنویسهای ایران باعث شد تا بعد از ایجاد یک آشفتگی در ساختار تصمیمسازی و تصمیمگیری اروپاییها، نهایتاً طرف غربی تصمیم بگیرد تا مذاکرات وین 7 را بهطور موقت، متوقف و برای کسب تکلیف و رایزنی مجدد به پایتختها برگردد.
حتی تلاشهای نماینده فرانسه برای ایجاد شوک در تیم اروپایی و بازسازی روحیه مذاکراتی هم جواب نداد و همین مسأله باعث شد تا امانوئل مکرون، رئیسجمهور این کشور که در تور خلیجفارسگردی خود حضور داشت، شخصاً وارد عرصه شود و پیش از اعلام رسمی توقف مذاکرات وین 7 از شکست خورده بودن آن صحبت کند.
نکته مهم و قابل توجه در این زمینه، تلاش برای تفسیر معنای «مذاکرات موفقیتآمیز» و «مذاکرات شکستخورده» از سوی رسانههای غربی و رسانههای فارسیزبان معاند و حتی برخی از طیفهای سیاسی داخل کشور است؛ به نحوی که دستیابی به هرگونه توافقی را «پیروزی» و ادامه مذاکرات را «شکست» معرفی میکنند.
این راهبرد دقیقاً همان شعار «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» در دوران برجام است که از سوی محمدجواد ظریف و تیم مذاکرهکننده سابق کشورمان مطرح شد و نهایتاً دستاوردی بجز خسارت محض نداشت. در این زمینه باید توجه داشت که اصل مذاکره نه برای به توافق رسیدن بلکه برای تأمین منافع ملی ایران طراحی شده و اگر دستیابی به یک توافق بد، شرایط را برای خسارت وارد شدن به منافع ملی – مانند اتفاقی که در توافق سال 2015 میلادی افتاد – فراهم میکند، قطعاً باید از آن دوری کرد. به طور ویژه، حالا که تمام اعضای 4+1 به دقیق و فنی بودن پیشنویسهای پیشنهادی ایران اعتراف کردهاند و آن را یک مبنای خوب و مناسب برای ادامه رایزنیها و مذاکرات ارزیابی کردهاند، راهبرد رسانهای و حتی سیاسی در داخل کشور باید به سمت «توافق خوب» برای تأمین منافع ملی باشد. در این بستر، «پیروزی» - فارغ از توافق یا عدم توافق – به معنای تأمین منافع ملی ایران است و «شکست» - حتی در صورت توافق – به معنای آسیب دیدن منافع ملی کشورمان.
حالا که در مذاکرات وین 7، یک تیم کارشناسی با استفاده از تمام ظرفیتهای فنی، اقتصادی، هستهای و سیاسی کشورمان تشکیل شده و روند مذاکرات هم برای به نتیجه رسیدن و زمینهسازی برای یک توافق خوب که تأمینکننده منافع ملی کشورمان باشد، فراهم است، باید نسبت به بازی «مقصرانگاری» که از سوی برخی رسانهها طراحی و پیادهسازی شده، هوشیار بود و اجازه تحقق آن را نداد. البته این پروژه درگام نخست خود موفقیتی نداشت؛ چرا همانطور که گفته شد، تیم مذاکرهکننده کشورمان با درخواستهای مشخص و واضح که بهطور کامل منطبق بر توافق سال 2015 و حتی پیشنویس وین 6 است، وارد کارزار مذاکراتی وین 7 شد و همین مسأله، طراحی طرف غربی را برهم زد.
حالا باید منتظر ماند و دید طرف اروپایی تا آخر این هفته که قرار است ادامه مذاکرات پیگیری شود، چگونه تلاش میکنند این آشفتگی در رفتار و تصمیمگیری را جبران کنند؛ با پذیرش و قبول پیشنویسهای ایران و آغاز مذاکرات جدی کارشناسی برای بحث درباره هر کدام از آنها یا زیر میز مذاکره زدن و قبول مسئولیت شکست مذاکرات و به بنبست کشیدن آن؟
جزئیات طرح پیشنهادی امریکا برای مذاکرات
محمد کاظمی / یک روز قبل از آغاز دور جدید مذاکرات یعنی هفتم آذرماه، خبرگزاری رویترز در خبری به ابعاد ایده «توافق موقت» با ایران در دور جدید پرداخت. پیش از آن نیز در روز 26 آبان، خبرگزاری اکسیوس در گزارشی عنوان کرد که مشاور امنیت ملی امریکا، ایده «توافق موقت» با ایران، با هدف خرید زمان بیشتر در مذاکرات هستهای را با همتای اسرائیلی خود مطرح کرده است. طبق این گزارش، طرح انعقاد توافق موقت با ایران توسط یکی از متحدان اروپایی واشنگتن مطرح شده است.
سابقه طرح توافق موقت
طرح توافق موقت ایده تازهای نیست. این طرح تاکنون تحت عناوین مختلفی توسط اندیشکدهها و مقامات غربی مطرح شده است.
اندیشکده «مرکز امنیت نوین امریکا (سی.اِن.اِی.اس) در تاریخ 13 مرداد 1399 در مقاله «تعامل مجدد با ایران»، از طرحی رونمایی کرد که تا حد زیادی به مفاد همین توافق موقت نزدیک بود.
از این طرح با عنوان «توقف و عقبگرد» یاد شده بود. همچنین اندیشکده «گروه بینالمللی بحران» نیز در مقالهای که در تاریخ 30 بهمن 1399 تحت عنوان «بایدن باید درباره برنامه هستهای ایران حدگذاری، توقف و عقبگرد کند» از برچسب «حدگذاری، توقف و عقبگرد» برای توضیح توافق موقت استفاده کرد.
اندیشکده «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل» (سی.اِس.آی.اِس) طی نشستی تحت عنوان «آیا توقف در برابر توقف راهی مناسب برای تعامل مجدد با ایران است؟» به بررسی توافقی موقت تحت عنوان «توقف در برابر توقف» بهعنوان زمینهای برای دستیابی به توافق بلندمدت میپردازد.
خبرگزاری رویترز، روز 24 تیر در مقالهای توافق «کمتر برای کمتر» که همان توافق موقت است را راهحل احتمالی تنش به وجود آمده در پی خروج امریکا از برجام و کاهش تعهدات ایران ذیل ماده 36 برجام دانست.
همچنین «گروه بحران» در مقالهای که در تاریخ 16 آبان 1400 منتشر شد، به اروپا توصیه میکند که در قالب «یک توافق موقت»، به تهران پیشنهاد شود که برخی از حساسترین فعالیتهای خود را در زمینه اشاعه، مانند غنیسازی اورانیوم بالای ۶۷/۳ درصد و کار پیشرفته سانتریفیوژ یا تولید فلز اورانیوم را در ازای تخفیف محدود از تحریمهای فروش نفت و یا دسترسی به داراییهای مسدود شده به حالت تعلیق درآورد. گروه بحران نام این طرح را «برجام منفی» میگذارد.
ابعاد احتمالی توافق موقت
بررسی یادداشتهای تولیدشده در اندیشکدهها و تارنماهای خبری غربی تا حد خوبی از ابعاد و مفاد طراحیشده از سوی امریکا برای توافق موقت پردهبرداری میکند. مهمترین تعهدات مطرحشده برای ایران شامل توقف غنیسازی با درصد بالا و تعهد به اجرای تمام اقدامات شفافساز (بازرسیها و نظارتها) میشود. از سوی دیگر، تعهدات مطرحشده برای امریکا عبارتند از تخفیف محدود در تحریمهای فروش نفت و اجازه دسترسی محدود ایران به بخشی از داراییهای مسدودشده.
اهداف امریکا از ارائه ایده توافق موقت
طرح توافق موقت چهار هدف را دنبال میکند: هدف اول، خرید زمان برای امریکا با هدف به سرانجام رساندن فرایند بازپخت تحریمها و تقویت اثرگذاری مجدد آن بر اقتصاد ایران است. میزان کارآمدی ابزار تحریم بر کشور هدف در طول زمان، ماهیتی نوسانی و سینوسی دارد. در دوره اخیر، میزان اثرگذاری تحریمها بر ایران در نقطه حضیض خود قرار دارد. افزایش میزان تجارت خارجی ایران و از آن مهمتر، افزایش میزان صادرات نفت خام ایران، اثباتکننده این واقعیت است. بررسی تجربه دورههای قبل و سه سال اخیر نشان میدهد که امریکا برای گذر از این برهه و بازگرداندن نظام تحریمها به نقطه اوج، به زمان احتیاج دارد.
هدف دوم، پاک کردن گذشته منفی امریکا، بدون پرداخت کوچکترین هزینه و قرار گرفتن امریکا در نقطه همتراز ایران در مذاکرات است. امریکا در حال حاضر برای ایجاد اجماع علیه ایران نیازمند ترمیم چهره خود به عنوان یک کشور ناقض تعهدات است.
این احیای وجهه برای امریکا در دوره بایدن بسیار اهمیت دارد. ایده توافق موقت میتواند با پاک کردن گذشته بدون پرداخت هزینه آن، یک مبدأ زمانی جدید در پرونده هستهای ایران محسوب شده و از این طریق، یک قدرت مانور برای امریکا در راستای ایجاد اجماع علیه ایران ایجاد شود.
هدف سوم، دامن زدن به پدیده «اجتماعی شدن مذاکره» و همچنین شرطیسازی اقتصاد کشور است. اساساً یکی از ویژگیها و کارکردهای هرگونه توافق موقت با طرفهای غربی، شرطی شدن جامعه و گره خوردن اصلاحات اقتصادی به بحث مذاکرات و توافق است. تجربه توافق ژنو این گزاره را اثبات میکند.
در حال حاضر امریکا نگران تغییر ریل اقتصادی در ایران و حرکت تدریجی آن به سمت اقتصاد مقاومتی و افزایش تابآوری نسبت به تحریمهاست. هرچه امریکا در تشدید اجتماعی شدن مذاکرات در جامعه ایران موفقتر باشد، مانع بزرگتری بر سر راه حرکت اقتصاد ایران به این سو ایجاد خواهد شد. توافق موقت میتواند اثر مهمی در این موضوع داشته باشد.
و در نهایت، هدف چهارم، مسلطسازی مجدد نظام بازرسیهای شدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر برنامه هستهای و مانعتراشی جدی بر سر راه پیشرفت برنامه هستهای کشور در شرایطی است که ایران بیش از پیش نیاز به برق هستهای در سبد تأمین انرژی خود را احساس میکند. سرعت بالای ایران در دستیابی به افقهای جدید در حوزه هستهای، یک نگرانی جدی برای امریکا محسوب میشود. توافق موقت میتواند این سرعت را به صفر برساند و زمان لازم برای امریکا جهت پیادهسازی سایر سیاستهای خود را مهیا کند.
طرح توافق موقت نشانه عدم پایبندی غرب به برجام
این که پیش از آغاز دور جدید مذاکرات، مباحثی انحرافی نظیر ایده «توافق موقت» از سوی طرف غربی مطرح میشود، نشان میدهد که آنها هزگز پایبندی و تعلقی به توافق اصلی (یعنی برجام) نداشته و بهدنبال تمسک به انواع شیوهها برای امتیازگیری حداکثری و امتیازدهی حداقلی هستند. اساساً مطرح شدن ایده توافق موقت نشانه عدم اراده و خواست اروپا و امریکا برای حل مشکل است.
ایده توافق موقت ایدهای طراحی شده از سوی امریکا با اهداف مشخصی بوده که نمیتواند اهداف ایران از مذاکرات جاری را تأمین کند.
این ایده با سیاستهای کلی اعلامشده از سوی جمهوری اسلامی ایران مغایرت دارد. طبق متن قانون مجلس (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران، مصوب مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۹۹)، اسناد بالادستی در حوزه مذاکرات و تحریمها، بر اساس برداشتن کلیه تحریمها از طرف امریکا و راستیآزمایی از طرف ایران بنا شده است.
توافق موقت علاوه بر اینکه فقط باعث تخفیفهای تحریمی و نه لغو آنها میشود، جامعیت نداشته و کلیه تحریمها را شامل نمیشود.
لذا طرح توافق موقت از سوی غرب، با سیاستهای کلی نظام تطابق ندارد.
سابقه طرح توافق موقت
طرح توافق موقت ایده تازهای نیست. این طرح تاکنون تحت عناوین مختلفی توسط اندیشکدهها و مقامات غربی مطرح شده است.
اندیشکده «مرکز امنیت نوین امریکا (سی.اِن.اِی.اس) در تاریخ 13 مرداد 1399 در مقاله «تعامل مجدد با ایران»، از طرحی رونمایی کرد که تا حد زیادی به مفاد همین توافق موقت نزدیک بود.
از این طرح با عنوان «توقف و عقبگرد» یاد شده بود. همچنین اندیشکده «گروه بینالمللی بحران» نیز در مقالهای که در تاریخ 30 بهمن 1399 تحت عنوان «بایدن باید درباره برنامه هستهای ایران حدگذاری، توقف و عقبگرد کند» از برچسب «حدگذاری، توقف و عقبگرد» برای توضیح توافق موقت استفاده کرد.
اندیشکده «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل» (سی.اِس.آی.اِس) طی نشستی تحت عنوان «آیا توقف در برابر توقف راهی مناسب برای تعامل مجدد با ایران است؟» به بررسی توافقی موقت تحت عنوان «توقف در برابر توقف» بهعنوان زمینهای برای دستیابی به توافق بلندمدت میپردازد.
خبرگزاری رویترز، روز 24 تیر در مقالهای توافق «کمتر برای کمتر» که همان توافق موقت است را راهحل احتمالی تنش به وجود آمده در پی خروج امریکا از برجام و کاهش تعهدات ایران ذیل ماده 36 برجام دانست.
همچنین «گروه بحران» در مقالهای که در تاریخ 16 آبان 1400 منتشر شد، به اروپا توصیه میکند که در قالب «یک توافق موقت»، به تهران پیشنهاد شود که برخی از حساسترین فعالیتهای خود را در زمینه اشاعه، مانند غنیسازی اورانیوم بالای ۶۷/۳ درصد و کار پیشرفته سانتریفیوژ یا تولید فلز اورانیوم را در ازای تخفیف محدود از تحریمهای فروش نفت و یا دسترسی به داراییهای مسدود شده به حالت تعلیق درآورد. گروه بحران نام این طرح را «برجام منفی» میگذارد.
ابعاد احتمالی توافق موقت
بررسی یادداشتهای تولیدشده در اندیشکدهها و تارنماهای خبری غربی تا حد خوبی از ابعاد و مفاد طراحیشده از سوی امریکا برای توافق موقت پردهبرداری میکند. مهمترین تعهدات مطرحشده برای ایران شامل توقف غنیسازی با درصد بالا و تعهد به اجرای تمام اقدامات شفافساز (بازرسیها و نظارتها) میشود. از سوی دیگر، تعهدات مطرحشده برای امریکا عبارتند از تخفیف محدود در تحریمهای فروش نفت و اجازه دسترسی محدود ایران به بخشی از داراییهای مسدودشده.
اهداف امریکا از ارائه ایده توافق موقت
طرح توافق موقت چهار هدف را دنبال میکند: هدف اول، خرید زمان برای امریکا با هدف به سرانجام رساندن فرایند بازپخت تحریمها و تقویت اثرگذاری مجدد آن بر اقتصاد ایران است. میزان کارآمدی ابزار تحریم بر کشور هدف در طول زمان، ماهیتی نوسانی و سینوسی دارد. در دوره اخیر، میزان اثرگذاری تحریمها بر ایران در نقطه حضیض خود قرار دارد. افزایش میزان تجارت خارجی ایران و از آن مهمتر، افزایش میزان صادرات نفت خام ایران، اثباتکننده این واقعیت است. بررسی تجربه دورههای قبل و سه سال اخیر نشان میدهد که امریکا برای گذر از این برهه و بازگرداندن نظام تحریمها به نقطه اوج، به زمان احتیاج دارد.
هدف دوم، پاک کردن گذشته منفی امریکا، بدون پرداخت کوچکترین هزینه و قرار گرفتن امریکا در نقطه همتراز ایران در مذاکرات است. امریکا در حال حاضر برای ایجاد اجماع علیه ایران نیازمند ترمیم چهره خود به عنوان یک کشور ناقض تعهدات است.
این احیای وجهه برای امریکا در دوره بایدن بسیار اهمیت دارد. ایده توافق موقت میتواند با پاک کردن گذشته بدون پرداخت هزینه آن، یک مبدأ زمانی جدید در پرونده هستهای ایران محسوب شده و از این طریق، یک قدرت مانور برای امریکا در راستای ایجاد اجماع علیه ایران ایجاد شود.
هدف سوم، دامن زدن به پدیده «اجتماعی شدن مذاکره» و همچنین شرطیسازی اقتصاد کشور است. اساساً یکی از ویژگیها و کارکردهای هرگونه توافق موقت با طرفهای غربی، شرطی شدن جامعه و گره خوردن اصلاحات اقتصادی به بحث مذاکرات و توافق است. تجربه توافق ژنو این گزاره را اثبات میکند.
در حال حاضر امریکا نگران تغییر ریل اقتصادی در ایران و حرکت تدریجی آن به سمت اقتصاد مقاومتی و افزایش تابآوری نسبت به تحریمهاست. هرچه امریکا در تشدید اجتماعی شدن مذاکرات در جامعه ایران موفقتر باشد، مانع بزرگتری بر سر راه حرکت اقتصاد ایران به این سو ایجاد خواهد شد. توافق موقت میتواند اثر مهمی در این موضوع داشته باشد.
و در نهایت، هدف چهارم، مسلطسازی مجدد نظام بازرسیهای شدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر برنامه هستهای و مانعتراشی جدی بر سر راه پیشرفت برنامه هستهای کشور در شرایطی است که ایران بیش از پیش نیاز به برق هستهای در سبد تأمین انرژی خود را احساس میکند. سرعت بالای ایران در دستیابی به افقهای جدید در حوزه هستهای، یک نگرانی جدی برای امریکا محسوب میشود. توافق موقت میتواند این سرعت را به صفر برساند و زمان لازم برای امریکا جهت پیادهسازی سایر سیاستهای خود را مهیا کند.
طرح توافق موقت نشانه عدم پایبندی غرب به برجام
این که پیش از آغاز دور جدید مذاکرات، مباحثی انحرافی نظیر ایده «توافق موقت» از سوی طرف غربی مطرح میشود، نشان میدهد که آنها هزگز پایبندی و تعلقی به توافق اصلی (یعنی برجام) نداشته و بهدنبال تمسک به انواع شیوهها برای امتیازگیری حداکثری و امتیازدهی حداقلی هستند. اساساً مطرح شدن ایده توافق موقت نشانه عدم اراده و خواست اروپا و امریکا برای حل مشکل است.
ایده توافق موقت ایدهای طراحی شده از سوی امریکا با اهداف مشخصی بوده که نمیتواند اهداف ایران از مذاکرات جاری را تأمین کند.
این ایده با سیاستهای کلی اعلامشده از سوی جمهوری اسلامی ایران مغایرت دارد. طبق متن قانون مجلس (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران، مصوب مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۹۹)، اسناد بالادستی در حوزه مذاکرات و تحریمها، بر اساس برداشتن کلیه تحریمها از طرف امریکا و راستیآزمایی از طرف ایران بنا شده است.
توافق موقت علاوه بر اینکه فقط باعث تخفیفهای تحریمی و نه لغو آنها میشود، جامعیت نداشته و کلیه تحریمها را شامل نمیشود.
لذا طرح توافق موقت از سوی غرب، با سیاستهای کلی نظام تطابق ندارد.
۱۰ تحول رویکردی در ۱۰۰ روز
سپهر خلجی
عضو شورایعالی ایرنا
تنها چند روز از صدمین روز تشکیل دولت سیزدهم گذشته است و در این چند روز شاخصهایی از خدمات دولت سیزدهم در بیش از سهماه گذشته که عموماً جنبه اجرایی و عملیاتی دارد در رسانهها مورد توجه و بحث قرار گرفته است، اما در کنار اقدامات مؤثر و خدمات ارزنده اجرایی، دولت توانست در 100 روز گذشته پایهگذار برخی تحولات رویکردی هم باشد. در ادامه به 10 تحول رویکردی در ۱۰۰روز حیات دولت سیزدهم اشاره میشود:
1-تغییر جهت جریان اجرایی کشور بهسمت رویکرد انقلابی: خروج دولت از خمودگی و ناامیدی در داخل با اتکا به ظرفیتهای موجود و باورهای انقلابی و همچنین فاصله گرفتن از بیتدبیری در موضوعات مهم و راهبردی. سر دست گرفتن شعارهای اصلی انقلاب با صراحت و افتخار و دمیدن روحیه استقامت و پایداری در بدنه اجرایی کشور. برگرداندن نظام اجرایی کشور به ریل انقلاب.
2- از میان رفتن فاصله میان مردم و کارگزاران اجرایی. کوتاه شدن فاصله مرکز و پیرامون و عزم جدی برای نظارت میدانی و حل مشکلات مردم در دور دستترین مناطق. تلاش برای مردمی کردن دولت و پایان یافتن روحیات سلطانی و خود ژنرالپنداری در صدر دولت. تبدیل عرصه مدیریت کشور به میدانی برای کار شبانهروزی و بیوقفه همراه با پویایی و نشاط.
3-واکنش سریع با کم کردن فاصله بین زمان بروز بحران در اقصی نقاط کشور تا زمان حضور مسئولان ارشد در محل رویداد. در بحرانها یا شخص رئیسجمهور و یا معاون اول و سایر مسئولان ارشد اجرایی کشور خود در صحنه حضور یافتهاند. بحران توزیع بنزین در ماجرای اختلال در سامانه سوخت، زلزله ایذه، زلزله فین، تجمع آبی در اصفهان و... در بعضی از این حوادث سرعت حضور مدیران ارشد دولت حتی از مسئولان متولی رسیدگی به بحران بیشتر بوده است. بهعنوان نمونه در ماجرای زلزله فین، معاون اول رئیسجمهور ۵ ساعت بعد از بروز زلزله در منطقه حاضر شد.
4-تحول در نمادهای دولت به نفع نمادهای انقلاب. تغییر نماد دولت از کاخ سعدآباد به انتهای خیابان پاستور. تحول در شیوه اداره اجرایی کشور از ویدیوکنفرانس به حضور میدانی. اولویت دادن به بازدیدهای میدانی از نقاط محروم با هدف رفع مشکلات و محرومیتها. همنشین شدن با مستضعفان و محرومان و صاحبان اصلی انقلاب در دیدارها و مناسبتها.
5-سیاستورزی با حاکمیت روحیه اخلاقی در مناسبات اجرایی کشور و پرهیز از تندگویی و گزندگی با نیروهای درون انقلاب. بالا بردن صبر و تحمل دولت در برابر انتقادات و تلاش برای شنیدن صدای منتقدین که نمونه روشن آن سه نشست صمیمی رئیسجمهور با رسانههای منتقد دولت در چند ماه اخیر است.
6- روانسازی و احیای شئون نظامات اجرایی. ابلاغ مصوبات بر زمین مانده مجلس شورای اسلامی جهت اجرا. برگزاری جلسات تعطیل شده شوراهای عالی. همگرایی و انسجام در قوای سه گانه. مشورتپذیری در موضوعات راهبردی. در میان گذاشتن تصمیمات مهم با مردم قبل از اجرا. ادای احترام به مجلس شورای اسلامی و تعامل با آن بهعنوان مشاوری دلسوز در شرایط عدم رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی دولت.
7-تحول در رویکردها با اولویت بخشیدن به مشکلات اساسی مردم. برنامهریزی برای کاهش یکی از مهمترین آلام مردم در زمینه مسکن در سراسر کشور با نهضت ملی مسکن. اولویت دادن به حل مشکل مرگومیر مردم با واردات گسترده واکسن و کاهش چشمگیر تلفات انسانی.
8-تغییر رویکرد در عرصه دیپلماسی بر پایه حفظ اصول و عزت. اولویت یافتن ارتباط با همسایگان و سایر بازیگران منطقهای و پایان یافتن باور به مرکزیت غرب در تعاملات بینالمللی. پایان کرنش در برابر قلدران بینالمللی در عرصه دیپلماسی که نمونه آن را در مذاکرات اخیر وین همه دنیا شاهد بود. جایگزینی رویکرد اتکایی (به ظرفیتهای داخلی) بهجای رویکرد انتظاری (نشستن به انتظار غرب).
9-اعتماد به جوانان در نظام اجرایی و مدیریتهای کلان. جوانسازی ترکیب کابینه و اعتماد به مدیران اجرایی جوان و زمینهسازی برای تجربهاندوزی و تربیت کادر انقلاب در سالهای آینده.
10- پرهیز از خودبسندگی و فعال کردن ظرفیتهای نخبگانی برای حل مشکلات کشور. دست دراز کردن بهسمت دانشگاهها و مجامع کارشناسی. جلسات مستقیم رئیسجمهور با اقتصاددانان و صاحبنظران.
عضو شورایعالی ایرنا
تنها چند روز از صدمین روز تشکیل دولت سیزدهم گذشته است و در این چند روز شاخصهایی از خدمات دولت سیزدهم در بیش از سهماه گذشته که عموماً جنبه اجرایی و عملیاتی دارد در رسانهها مورد توجه و بحث قرار گرفته است، اما در کنار اقدامات مؤثر و خدمات ارزنده اجرایی، دولت توانست در 100 روز گذشته پایهگذار برخی تحولات رویکردی هم باشد. در ادامه به 10 تحول رویکردی در ۱۰۰روز حیات دولت سیزدهم اشاره میشود:
1-تغییر جهت جریان اجرایی کشور بهسمت رویکرد انقلابی: خروج دولت از خمودگی و ناامیدی در داخل با اتکا به ظرفیتهای موجود و باورهای انقلابی و همچنین فاصله گرفتن از بیتدبیری در موضوعات مهم و راهبردی. سر دست گرفتن شعارهای اصلی انقلاب با صراحت و افتخار و دمیدن روحیه استقامت و پایداری در بدنه اجرایی کشور. برگرداندن نظام اجرایی کشور به ریل انقلاب.
2- از میان رفتن فاصله میان مردم و کارگزاران اجرایی. کوتاه شدن فاصله مرکز و پیرامون و عزم جدی برای نظارت میدانی و حل مشکلات مردم در دور دستترین مناطق. تلاش برای مردمی کردن دولت و پایان یافتن روحیات سلطانی و خود ژنرالپنداری در صدر دولت. تبدیل عرصه مدیریت کشور به میدانی برای کار شبانهروزی و بیوقفه همراه با پویایی و نشاط.
3-واکنش سریع با کم کردن فاصله بین زمان بروز بحران در اقصی نقاط کشور تا زمان حضور مسئولان ارشد در محل رویداد. در بحرانها یا شخص رئیسجمهور و یا معاون اول و سایر مسئولان ارشد اجرایی کشور خود در صحنه حضور یافتهاند. بحران توزیع بنزین در ماجرای اختلال در سامانه سوخت، زلزله ایذه، زلزله فین، تجمع آبی در اصفهان و... در بعضی از این حوادث سرعت حضور مدیران ارشد دولت حتی از مسئولان متولی رسیدگی به بحران بیشتر بوده است. بهعنوان نمونه در ماجرای زلزله فین، معاون اول رئیسجمهور ۵ ساعت بعد از بروز زلزله در منطقه حاضر شد.
4-تحول در نمادهای دولت به نفع نمادهای انقلاب. تغییر نماد دولت از کاخ سعدآباد به انتهای خیابان پاستور. تحول در شیوه اداره اجرایی کشور از ویدیوکنفرانس به حضور میدانی. اولویت دادن به بازدیدهای میدانی از نقاط محروم با هدف رفع مشکلات و محرومیتها. همنشین شدن با مستضعفان و محرومان و صاحبان اصلی انقلاب در دیدارها و مناسبتها.
5-سیاستورزی با حاکمیت روحیه اخلاقی در مناسبات اجرایی کشور و پرهیز از تندگویی و گزندگی با نیروهای درون انقلاب. بالا بردن صبر و تحمل دولت در برابر انتقادات و تلاش برای شنیدن صدای منتقدین که نمونه روشن آن سه نشست صمیمی رئیسجمهور با رسانههای منتقد دولت در چند ماه اخیر است.
6- روانسازی و احیای شئون نظامات اجرایی. ابلاغ مصوبات بر زمین مانده مجلس شورای اسلامی جهت اجرا. برگزاری جلسات تعطیل شده شوراهای عالی. همگرایی و انسجام در قوای سه گانه. مشورتپذیری در موضوعات راهبردی. در میان گذاشتن تصمیمات مهم با مردم قبل از اجرا. ادای احترام به مجلس شورای اسلامی و تعامل با آن بهعنوان مشاوری دلسوز در شرایط عدم رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی دولت.
7-تحول در رویکردها با اولویت بخشیدن به مشکلات اساسی مردم. برنامهریزی برای کاهش یکی از مهمترین آلام مردم در زمینه مسکن در سراسر کشور با نهضت ملی مسکن. اولویت دادن به حل مشکل مرگومیر مردم با واردات گسترده واکسن و کاهش چشمگیر تلفات انسانی.
8-تغییر رویکرد در عرصه دیپلماسی بر پایه حفظ اصول و عزت. اولویت یافتن ارتباط با همسایگان و سایر بازیگران منطقهای و پایان یافتن باور به مرکزیت غرب در تعاملات بینالمللی. پایان کرنش در برابر قلدران بینالمللی در عرصه دیپلماسی که نمونه آن را در مذاکرات اخیر وین همه دنیا شاهد بود. جایگزینی رویکرد اتکایی (به ظرفیتهای داخلی) بهجای رویکرد انتظاری (نشستن به انتظار غرب).
9-اعتماد به جوانان در نظام اجرایی و مدیریتهای کلان. جوانسازی ترکیب کابینه و اعتماد به مدیران اجرایی جوان و زمینهسازی برای تجربهاندوزی و تربیت کادر انقلاب در سالهای آینده.
10- پرهیز از خودبسندگی و فعال کردن ظرفیتهای نخبگانی برای حل مشکلات کشور. دست دراز کردن بهسمت دانشگاهها و مجامع کارشناسی. جلسات مستقیم رئیسجمهور با اقتصاددانان و صاحبنظران.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دانشجویان با تشکیل هستههای مشاورهای به دولت کمک کنند
-
کشتی ایران در جهان سر زبانها افتاده است
-
جزئیات طرح امریکا برای مذاکرات
-
نظم بخشی از خلیج فارس تا مدیترانه
-
چگونه وارد کننده گندم شدیم؟
-
درمسیر بهبود اقتصاد
-
صدای کم رمق دانشجویان در دهه گذشته
-
توافق، دائمی و یکباره است
-
وضعیت ورود ارز به کشور خوب است
-
ناگفتههای 64 راوی از قلب رختشویخانه رزمندگان
-
از کوچ بازماند، از درس نه
-
کدام پیروزی کدام شکست؟
-
جزئیات طرح پیشنهادی امریکا برای مذاکرات
-
۱۰ تحول رویکردی در ۱۰۰ روز
اخبارایران آنلاین